داشتیم سفرنامهی مختصر حاجی ظهیرالملکوت را در ذیل یادداشت پیشین میخواندیم و اوصاف ولیمه دادن صدر اعظم مر خلایق را! با خودمان ناگهان فکر کردیم که درگاهِ همایونی ما عجب سعهی صدر و مدارایی دارد. خاطرِ خاقان جهاندار چندان آزادیمدار است که صدر اعظمِ درگاه را از میان جماعت نسوان برگزیده است و تازه همسرش هم ظهیر درگاه است. اگر این آزادی نیست، پس آزادی چیست؟ این همه دنبال دموکراسی دویدید و حقوقِ زنان و حقوقِ بشر! اینها همه در آستانهی مقدسه حاضر است. خدا به سر شاهد است که ذاتِ اقدسِ شهریاری جمیع این نکت را در خاطر دارند و تدبیر ملک و ملکوت را بر اساسِ همین موازین میکنند. میبینید؟ مقام و منزلت بانوی ظهیر جان، از خودِ او که مقامِ مظاهرت دارد، بسی بالاتر رفته است. طفلی حاجی ظهیرِ ما! نشنویم که گوش شیطان کر فردا نمامان دبه در بیاورند که حاجی ظهیر زن ذلیل است! اصلاً این جور نیست. آن از کفایت صدر اعظم است که این مقام را یافته. حاجی ظهیر هم البته جای خود را دارد. برویم که باید به اندرونی بازگردیم.
مطلب مرتبطی یافت نشد.