مادرم همیشه برایم دعا می کرد و می کند که: «الهی که خاک دستت بگیری زر بشود». خدایش عمر دراز دهاد. هم اینک با سپندم نشسته بودم و از او خواستم تا دیوان شمس را برایم بیاورد. ناگهان گفتمش که باشد که خاک به دست گیری و زر شود. یادِ مولوی در ذهنم زنده شد و سخنی که برای کاملان گفته بود:
کاملی گر خاک گیرد زر شود / ناقص ار زر برد خاکستر شود
و این راه کمال است. باور دارم که اگر فتوحی و گشایشی جایی در کارم بوده است به دعای مادر است که گره از کارهای فروبسته ی ما می گشایند.
مطلب مرتبطی یافت نشد.