در راستای بحث پیشین، جمشید نکاتی تازه نوشته است (در مطلب «جدال خانگی») که به اعتقادِ من هنوز محل خدشه دارد و تعابیر نارسایی در آن هست. در بابِ اینکه روشنفکری بدان مفهوم که جمشید آن را میفهمد و آنچه آن طایفه از آن اراده میکنند مبتنی بر اومانیسم است، سخنی ندارم و با او همسخن هستم. باری آنچه را که در یادداشت پیشین فراموش کردم متذکر شوم این است که ما جدال بر سر انتخاب کلمات نداریم. اگر گروهی از روشنفکر چیزی میفهمند و گروهی چیزِ دیگر نکتهی ظریفی است. اما این موضوع را نمیتوان مثلاً با فهمهای متفاوت از دموکراسی قیاس کرد. اگر مدعی باشیم که مفهومی به نام روشنفکری در ایران پیش از در آمدن اومانیسم وجود نداشته است و پدر روشنفکری اومانیسم است، طبعاً مرادِ من از روشنفکری دینی این نیست و حتی دکتر سروش هم گمان نمیکنم چنین ادعایی داشته باشد. تمام سخن من در نوشتهی پیشین این است که نمیتوان یک دینورز را از منزلت عقلانیت معزول کرد و مدعی شد که در دین خردورزی راهی ندارد تنها به سائقهی اینکه در دین برای خرد مرزی معین شده است. ارباب ادیان، از هر طیفی که باشند، قطعاً برای عقلانیت مرزی قائلاند و عقل را رها و بیمهار نمیدانند و اگر هم از عقلی برتر سخن میگویند عقلی است که نهایتاً مؤید دین و وحی است.
از این گذشته باز هم این ادعایی قطعی و صد در صد صائب نیست که بگوییم خردِ فارغ از پیشفرضها، تنها در دورهی اخیر و با در آمدن اومانیسم متولد شده است. نمونهی سخنان افرادی چون زکریای رازی شاهدی است بر اینکه خردِ مستقل از دین در آن زمان هم وجود داشته است، سوای اینکه به هر تقدیر در آن روزگار کسی مانند زکریای رازی قطعاً در شمار ملحدان به شمار میآمد اما به مفهومی که امروز میدانیم آماج تکفیر و تفسیق واقع نشد.
در خصوص این عبارات جمشید که گفته است:
«هواداران روشنفکری دینی در ایران، ریشه دار بودن و قوی بودن نهاد دین در جامعه را دلیل اصلی اصالت “روشنفکری دینی” میدانند و خرده میگیرند که بدون شناخت مهم ترین رکن سنت در ایران، چگونه میتوان در راه نقد آن گام زد. شناخت مولفههای سنت سخنی است درست. اما شناختن چیزی کجا و پایبندی به آن کجا؟ و تلاش برای اتصال دو دنیای منفک از هم کجا؟
مشکل روشنفکری دینی آن است که میخواهد خود را از متکلمین در سنت جدا کند و در صف روشنفکری جای دهد که از قضا درست ریشه در نفی و نقد همان سنت دارد. خلاصه آنکه میخواهد بیآنکه تن دگر کرده باشد، جامه دگر کند.» جای چند سؤال وجود دارد. نخست اینکه اگر هم از دید روشنفکران دینی سخن بگوییم، حتی کسی مانند دکتر سروش مدعی نیست که شناختن چیزی مستلزم پایبندی به آن باشد. اتفاقاً در همین مصاحبه اخیر هم سروش این نکته را صراحتاً یادآوری کرده است. من هم ملتفت این نکته هستم که دو دنیای جدای از هم را که تفاوت گوهری داشته باشند نمیتوان در هم آمیخت. اختلاف نظر ما بر سر این نیست. بدیهی است که مربع مدور بیمعناست. اما این تشبیه ربطی به موضوع روشنفکری دینی ندارد. تشبیه جمشید هم همان ایراد را دارد. یعنی چه که «بیآنکه تن دگر کرده باشد، جامه دگر کند»؟ این جمله آیا معنای محصلی دارد؟ هر کس که بخواهد جامه دگر کند باید ضرورتاً تن هم دگر کرده باشد؟ وانگهی کسی هست موصوف به صفت «روشنفکر دینی» که خود را به همین معنا که میگویید از متکلمین در سنت جدا کرده باشد؟ اصلاً ما متکلم را چگونه تعریف میکنیم؟ بعضی اوقات حس میکنم ما داریم تنها در یک جهان بیتوافق، بدون قرارداد، بدون تعاریف و بدون اصول موضوعه تنها فریاد میزنیم! این است که میگویم آن عبارت سخن نخوتآمیزی است از آن رو که گویندهی آن خود را در مقام تعریف روشنفکری و روشنفکری دینی نشانده است و خود مرجع و حجت تمام تعاریف شده است و سپس ادعا میکند این بیمعناست!
این سخن هنوز دامنهی درازی دارد که اگر مجال بود، دیدگاههای خود را مبسوطتر بیان خواهم کردم و پرسشهایی را طرح خواهم نمود که پاسخ آنها را نگرفتهام. آنچه که تلاش میکنم تنها این است که خود سؤال طرح نکنم و خودم هم به سؤالات خودم جواب بدهم. به هر حال تاریخ اندیشهی مسلمین ثبت و ضبط شده است. جوانب و ابعاد سیاسی و معرفتی آن نیز چندان پوشیده و مبهم نیست که به همین سادگی بتوان تکلیف آن را یکسره کرد و هر جهد و کوششی در راه عصری ساختن یا روزآمد کردن فهم دین را عبث و متناقض جلوه داد. همین جا لازم است که دوباره یادآوری کنم که از نگاه من مفهوم و مقتضای روشنفکری دینی همین است، یعنی کلام در روزگار مدرن. به نظر من دکتر سروش آگاهانه عنوان سلسلهی آثارش را «کلام جدید» انتخاب کرده است. و این همان تلاشی است که برای روزآمد کردن فهم دین باید انجام شود.
به گمان من این سخن گزافی خواهد بود اگر مدعی شویم دین همین تودهی یکپارچه و صلبی است که فقط من یا شما شناختهایم. وجود اقسام دینداری و تفاوت درجات تحمل در آنها، نشانهای بر حضور خردهایی مختلف است. سخن کوتاه میکنم تا سایر دوستان هم وارد گفتوگو شوند.
مطلب مرتبطی یافت نشد.