آدمالشعرای ما که از میهمانانِ ارضِ ملکوت و ساکنان سرزمینِ سلطان صاحبقران است، بعد از کلی سلام و صلوات پرسیدهاند که آن شعر تدفینِ سالها از خودم است؟ یعنی من این قدر بد شعر میگویم؟ وانگهی هنگامِ سرودن شعر من شاهد داشتهام. صاحب لحظهی دیدار، همین جا بالای سرم بود. اصلاً او بود که حرفی زد و عنانِ نزولِ این شعر را باز کرد. تولدِ من درست یک ماه دیگر است. بعد هم ماهمنیر و مسیحا آن را شنیدند. داغِ داغ! چه معنی دارد در افاضاتِ نازکخیالانهی قبلهی عالم تشکیک روا داشتهاید؟ یادت هست آن شعر ناصرالدینشاه را؟ «دیوانه شود محرم در ماهِ محرّم»؟ خودت روایتش کردی؟ دیگر چیزی نمیگویم!
مطلب مرتبطی یافت نشد.