Search
Close this search box.

آزادی چون اباحه پیشتر از

آزادی چون اباحه
پیشتر از این درباره‌ی مقاله‌ی «آزادی چون روش» دکتر سروش صحبت کرده بودم. من این مقاله را به طور کامل تایپ کرده‌ام و بعداً روی سایت می‌گذارمش. عجالتاً به سبب ربط مضمونی و مفهومی مستقیم بخشی از این مقاله با موضوع اخیر، آن مطلب مربوط به اولاد و اعقاب دکتر فردید و هایدگریان وطن را نقل می‌کنم و سر فرصت شما را به خواندن اصل و متن کامل مقاله حواله می‌دهم. با خواندن همین بند باید دریابید که چگونه این طایفه آزادی‌ستیزی‌شان سر از طعن و لعن و ناسزاگویی به اینترنت و وبلاگ در می‌آورد. همان طور که گفتم کل مقاله بسیار افشاگرتر از این بند است. به امید روزی که دیگر در وطن، نشان فاشیسم و استبداد و توتالیتساریسمِ نقابدار (به تعبیر سروش) باقی نباشد.
«و. اما آزادی چون اباحه داستان تازه‌ای است و نغمه‌ی شومی است که از تنبور پاره‌ای از نیهیلیست‌های اخلاقی و عقیدتیِ این دیار (وعمدتاً شاگردان مدرسه‌ی هایدگر) بر می‌خیزد تا راه استبداد و فاشیسم بگشایند. تصویری که اینان از آزادی می‌دهند و بر آن نامِ اباحه می‌نهند و هر سوخته‌دلِ ستم‌ستیز رهایی‌طلبی را بدان مطعون می‌دارند، چیزی است از جنس بی‌بند و باری و حدّناشناسی و بی‌عقیدتی و انسان‌خدایی؛ و به تقریب رذیلتی از رذایل نیست که در ذیلِ آن نیاورند. و فضیلتی در آزادی نیست که بدین حیله آن را ستر و انکار نکنند. یک روز آن را دست‌پختِ فراماسونری، روزِ دیگر آن را همزاد اومانیسم و روز سوم آن را لازمه‌ی سکولاریسم و روز چهارم مبنای لیبرالیسم و روز پنجم در آغوش رلاتیویسم و روز ششم فتنه‌ی یهودیان و روز هفتم خدعه‌ی مستکبران می‌خوانند. و نفس اماره و پوزیتیویسم و حوالتِ تاریخ و ظهور اسم مکّار خدا را نیز به یاری می‌طلبند تا برای به بند کشیدن آزادی فهرست جرایم آن را کامل کنند، و چون هفت روز هفته به پایان رسد، آن اذکار را از سر می‌گیرند، و بدین شیوه عبادات خود را با ریختن خون آزادی به تیغ برهنه‌ی تزویر بر در معبد فاشیسم، مستمراً تکرار می‌کنند.
این معنی از آزادی، که الحق بدیع و بی‌سابقه است، و در فحشنامه‌های سیاسی دنیا نظیر ندارد، دست‌پختِ همان کسانی است که مجموع هنر و خدماتشان به فرهنگ فلسفی-اجتماعی این مرز و بوم، از افزودن چند فحش جدید (چون غربزده، لیبرال و . . .) بر ناسزاهای قدیم، تجاوز نمی‌کند و آیندگان که دفتر افتخاراتشان را ورق می‌زنند بر آنان آفرین خواهند کرد که چنین زیرکانه «جامه‌ای بر سرِ صد عیب نهان پوشیدند» و سارقانه معنی لطیفِ واژه‌ای را ربودند و کنّاسانه آن را به رکاکت مضمون تازه‌ای آلودند.»
این بخش از کتاب «اخلاق خدایان» صفحه ۷۳-۷۲ نقل شده است. اصل مقاله نخستین بار در مجله‌ی کیان شماره ۳۷ آمده که بازنویسی شده سخنرانی در اتاوا، کاناداست.

بایگانی