تاریخچهی اختراعِ زنِ مدرن ایرانی
اینو از وبلاگ آبی آسمانی نقل میکنم. جون میده واسه فمینیستا و شبه فمینستا (?!Para-feminists) که هیاهوی زیادی راه انداختن:
«… تاریخچه اختراع زن مدرن ایرانی بی شباهت به تاریخچه اختراع اتومبیل نیست . با این تفاوت که اتومبیل کالسکه ای بود که اول محتوایش عوض شده بود ( یعنی اسب هایش را برداشته به جای آن موتور گذاشته بودند ) و بعد کم کم شکلش متناسب این محتوا شده بود و زن مدرن ایرانی اول شکلش عوض شده بود و بعد که به دنبال محتوای مناسبی افتاده بود ، کار بیخ پیدا کرده بود .
اختراع زن سنتی هم که بعدها به همین شیوه صورت گرفت ، کارش بیخ کمتری پیدا نکرد . اینطور بود که هر کس، به تناسب امکانات و ذائقه ی شخصی ، از ذهنیت زن سنتی و مطالبات زن مدرن ترکیبی ساخته بود که دامنه تغییراتش ، گاه از چادر بود تا مینی ژوپ . می خواست در همه ی تصمیم ها شریک باشد اما همه ی مسئولیت ها را از مردش می خواست . می خواست شخصیتش در نظر مرد جلوه کند نه جنسیتش اما با جاذبه های زنانه اش به میدان می آمد . مینی ژوپ می پوشید تا پاهایش را به نمایش بگذارد اما اگر کسی به او چیزی می گفت ، از بی چشم و رویی مردم شکایت می کرد . طالب شرکت پایاپای مرد در امور خانه بود اما در همان حال مردی را که به این اشتراک تن می داد ضعیف و بی شخصیت قلمداد می کرد . خواستار اظهار نظر در مباحث جدی بود اما برای داشتن یک نقطه نظر جدی کوششی نمی کرد . از زندگی زناشویی اش ناراضی بود اما نه شهامت جدا شدن داشت نه خیانت . به برابری جنسی و ارضای متقابل اعتقاد داشت اما وقتی کار به جدایی می کشید به جوانی اش که بی خود و بی جهت پای دیگری حرام شده بود تأسف می خورد .
بی گمان زنانی هم بودند که در یکی از دو منتهاالیه این طیف ایستاده بودند …
مطلب فوق گزیده ای ست از لابلای خطوط حاشیه ای کتاب ” همنوایـی شبانـه ارکسـتر چــوبهـا ” اثر رضا قاسمی ” داستان نویس معاصر »
پ.ن. سخن مهدی بسیار متین و به جاست. قصد من هم این نبود که در بست هر چه اومده رو بپذیرم. مراد تنها این بود که چنینهایی هم هستند. قطعاً دیگرانی هم، در عالم مردان و زنان، وجود دارند. خلاصه اینکه هیچ کس بیدامنی تر نیست. برای بهبود این وضعیتهای اسفبار باید تلاش جمعی و صادقانه انجام بشه، نه گمانهزنیهای یکسویه و تنگنظرانه.
مطلب مرتبطی یافت نشد.