مدتهاست دارم به این موضوع فکر میکنم که رسانهی خوب کدام است؟ رسانهی دوسویه یعنی چه؟ آیا دو سویه بودن در این خلاصه میشود که مثلاً یک رسانه بعضی از حرفهای مخاطباناش را هم منتشر کند؟ چند نمونه را انتخاب کنید. مثلاً رادیو فردا، بیبیسی فارسی، بیبیسی انگلیسی، رادیو زمانه و صدای آمریکا.
معیار توجه یک رسانه به مخاطباش چیست؟ من فکر میکنم رسانه مانند هر چیز دیگری – درست مانند حکومت دموکراتیک – نیاز به اصلاح و تصفیهی مرتب دارد. رسانه – مخصوصاً اگر مدعی دموکراتیک بودن داشته باشد – محتاج نظارت و انتقاد است. اما حاصل نظارت یا انتقاد چیست؟ آیا معنای رسانهی دموکراتیک این است که مثلاً به دیگران «حق بدهد» (انگار دیگران خودشان حق نداشتهاند) که از او انتقاد کنند؟ رسانهی دموکراتیک آیا فقط نقد و اعتراض مخاطب معترض خود را منتشر میکند تا تکلیف دموکراتیک بودن را از دوش خود بردارد؟ آزادی بیان برای یک رسانه یعنی چه؟
برای اینکه به این پرسشها پاسخِ خودم را بدهم، یکی از دو بیت از حافظ را نقل میکنم که معنای دموکراسی رسانهای را چنان که من میفهمم در خود درج کرده است:
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد
ما را چگونه زیبد دعوی بیگناهی
و:
ما به صد خرمن پندار ز ره چون نرویم
چون رهِ آدم بیدار به یک دانه زدند
به اعتقادِ من، پذیرش دموکراسی در سیاست و رسانه به این معناست: ما همه انسان هستیم. ما همه خطا میکنیم (نه اینکه احتمالاً خطا میکنیم؛ ما قطعاً خطا میکنیم، چون بشر هستیم، اما این خطا میزاناش متفاوت است). و چون خطا میکنیم (به اقتضای بشر بودنمان) نیاز داریم به اینکه کسی، ناظری، منتقدی به ما تذکر بدهد تا خطاها را اصلاح کنیم. گام مهمتر بعدی «اقرار به خطا» ست. یعنی جایی ما ممکن است به این تشخیص برسیم که خطا کردهایم و منتقد ما سخن درستی را گوشزد کرده است. اینها مترهای مهمی برای ارزیابی یک رسانه است.
با این مقدمات، به طیف رسانههای مختلف نگاه کنید. از لحاظ کمی چه اندازه اقرار به خطا و اصلاح خطا در رسانهها میبینید؟ قاعدتاً شما هرگز به طور عام با حجم بزرگی از اعتراف به خطا مواجه نیستید. رسانهای که مرتب خطا میکند، خطاهای بزرگ مرتکب میشود و تازه به آن اعتراف هم میکند، رسانهای است که در بازار رقابت حذف میشود. به همین منوال، رسانههایی هستند که هرگز اعتراف به خطایشان نمیکنند. نه انتقاد معترض را منتشر میکنند و نه خطا را اصلاح میکنند: این رسانهی متکبر و مستبد است؛ رسانهای خدایگانی است. رسانهی دموکراتیک میزانی معمولی از اشتباهات را دارد. این اشتباهات ممکن است در نامه به سردبیر یا مدیر رسانه منعکس شود و همچنین توضیحی از سوی رسانه بیاید که بله ما اینجا را اشتباه کردهایم و از فلانی که این اشتباه را به ما گوشزد کرده است، سپاسگزاریم. رسانهای که مدافعهجویانه به پاسخگویی به هر نقدی برخیزد، رسانهای ضعیف است. رسانهای که به هیچ نقدی اعتنا نمیکند، رسانهای استبدادی است. رسانهی دموکراتیک تنها به انتشار پراکندهی یکی دو نقد اکتفا نمیکند. رسانهی دموکراتیک خوب، از نقدها استفاده میکند، به آنها اشاره کرده و به خطاهای خود آشکارا اعتراف میکند و شأن بشری بودن خود را برجسته میسازد و از همه مهمتر عزمی جدی برای اصلاح دارد و ادعای دموکراتیک بودناش تنها نمایش و تعارف نیست.
به گمانِ من یکی از مهمترین قدمهایی که رسانههای معاصر میتوانند بردارند، شفافسازی دموکراتیک است. همهی رسانههای فارسی شفافیت دموکراتیک ندارند. میزان و درجهی شفافیتِ آنها به میزان دموکرات بودن و شفاف بودن مدیریتِ آن بستگی دارد و این البته امری نسبی است.
با این توضیحات، چند رسانهای را که در بالا نام بردم مقایسه کنید. دوستانی که کارِ آماری در وبلاگستان انجام میدهند و کسانی که رسانهها را رصد میکنند نیز میتوانند بر این مبنا این رسانهها را قیاس کنند. به نظرِ شما کدامیک از رسانههای بالا، امتیاز بیشتری خواهند داشت؟ در کدام یک آزادی بیان منتقدین بیشتر رعایت میشود؟ کدام رسانه شفافیتی دموکراتیک دارد؟ کدام رسانه ادعای دموکراسی برایاش فقط در حد رفع تکلیف نیست؟ به عبارت دقیقتر، در کدام رسانه، و با کدام شواهد، دموکراسی، آزادی بیان، دو سویه بودن، جدی گرفتن مخاطب و پاسخگویی «نهادینه» شده است؟ چه چیزی باعث نهادینه شدن یک منش یا اخلاق در یک رسانه میشود؟ من پاسخ دقیقی برای هیچ کدام از این پرسشها ندارم. دوست دارم اهل فن و صاحبنظران دیدگاههایشان را بنویسند. در میان رسانههای بالا، رادیو زمانه، شاید تنها رسانهای است که به وبلاگستان اعتنای جدی دارد. شاید نویسندگان زمانه و مدیران آن بخواهند (و بتوانند) مبنای تئوریک روشنی برای پرسشهای بالا و پاسخ به آنها عرضه کنند. پس این گوی و این میدان!
مطلب مرتبطی یافت نشد.