عموزادگان شمال شرق و زبان فارسی

داستان زبان فارسی در تاجیکستان و افغانستان خیلی جالب است. چند نمونه را برای‌تان نقل می‌کنم.

۱. چندین ماه پیش برای یک سخنرانی به مونیخ رفته بودم. قبلاً به من گفته بودند مخاطب غیر ایرانی‌ات زبان مغلق و پر تکلف و آکنده از شعر فارسی را خوب نمی‌فهمند. من هم زدم به صحرای کربلا‌ی قصه‌خوانی و آن وسط هم تا دل‌ام خواست شعر از مولوی و حافظ خواندم ولی میان قصه‌ها. ملت خیلی خوش‌شان آمد. خانم تاجیکی که از لندن همراه من بود، برگشت بعد از سخنرانی گفت: «داریوش! تو خیلی چرب‌زبانی!». به فکر فرو رفتم که یعنی چه؟ من چاپلوسی که را کرده‌ام؟ بعداً فهمیدم مقصودش از چرب‌زبان، شیرین زبان است، یعنی خوش صحبت!

۲. یکی دو هفته پیش دولت خدانظروف کارگردان تاجیک (که فیلم رستم و سهراب را ساخته است) این‌جا بود. همدیگر را قبلاً دیده بودیم و می‌شناختیم. یکی از همکاران آمد ما را به هم معرفی کند (نمی‌دانست ما با هم آشناییم). برگشت گفت: «دولت! این مردک را می‌شناسی؟». من ریسه رفتم از خنده. مردک برای ما ایرانی‌ها معنای تحقیر می‌دهد، اما برای تاجیک‌ها چیزی در مایه‌ی تصغیر است یعنی مرد جوان.

۳. تاجیکان زمان حال استمراری را خیلی جالب به کار می‌برند. وقتی شهزاده این‌جا بود کلی حال می‌کردم با فارسی حرف زدن‌اش. می‌خواست بگوید: «دارم می‌روم». این جمله به فارسی تاجیکان می‌شود:«ایستاده رفته‌ام». من هی فکر می‌کردم آدم چطور می‌شود ایستاده باشد ولی برود!

۴. تاجیک‌ها برای یک کلمه‌ی انگلیسی معادلی دارند که ما ایرانی‌ها یا نداریم یا پدرمان در می‌آید ترجمه‌اش کنیم. این کلمه‌ی already یعنی قبلاً یک کاری را کرده‌ای و قس علیهذا. تاجیکان می‌گویند مثلاً «من الِکَی (یا اَلِکَه) این کار را کرده‌ام»، یعنی من قبلاً این‌ کار را انجام داده‌ام.

۵. از تاجیکان گفتم بگذارید دو سه مورد از افغان‌ها را هم بگویم. افغان‌ها وقتی می‌خواهند بگویند این‌جا را اشتباه کردی یا مثلاً اشتباه رفتی، می‌گویند: «غلط کردی!» فکرش را بکنید ما ایرانی‌ها وقتی می‌شنویم یکی به ما می‌گوید غلط کردی چه حالی بهمان دست می‌دهد!

۶. این را هم حتماً می‌دانید که افغان‌ها به اسباب‌کشی (اثاث‌کشی) می‌گویند «جاکشی»!

این هم از اختلافات سنت‌های زبانی و ادبی. کسی مورد دیگری یادش می‌آید بگوید؟ آقای سیب؟ شهزاده؟

بایگانی