ققنوس و شب یلدا

تمام امروز داشتم به شعر و موسیقی و ققنوس  و شب یلدا و پرویز مشکاتیان فکر می‌کردم. این قدر این کلمه‌ها و مفاهیم ذهن‌ام را بازی دادند که عاقبت این‌ها را نوشتم (به این می‌گویند شعر؟). شاید بعداً بعضی جاهای‌اش را اصلاح کردم ولی خوب همین است فعلاً دیگر. در ضمن این شعر است فقط (یعنی خودم چیزی در مایه‌های شعر می‌فهمم‌اش)، مانیفست سیاسی عرفانی اجتماعی نیست!

ققنوسِ من! ای خفته‌ی خاکسترِ دوران!
آواز بخوان!
بال بگردان!
خاکستر خونین تو دیری است خموش است!

صد بار در این قرن پر از زیورِ تزویر
در خونِ فلق سوختی و چشم گشودی.
بار دگر از مشرقِ هستی
خورشید صفت سر به طلوعی
            زرین و شرر بار برون کن!

در حنجره‌ات نغمه‌ی خونین اساطیر
پنهان شده با داغِ دلِ این فلک پیر
همرازِ من! ای مرغ خوش‌آهنگِ سعادت!
دیگر به کدامین لقب‌ات باید خواندن؟

عنقا شده‌ای گم شده در ابر و مِه و دود
افسانه‌ی قافِ تو دگر رفته ز هر یاد
کس قدر نداند
آن سایه‌ی فرخنده‌‌ی همسایه‌ی جان را!

اینک من و این کوه:
خورشید رخ افروخته بر اوج و ستیغ‌اش
اینک تو و این دشت:
وقت است دگر باره بسوزی!
وز نو بفروزی!

برخیز و دگر بال به پرواز گشا باز
آوازه‌ی ققنوس در افسونِ زوال است
آواز بخوان باز!

این دیر و درازِ شب مغرب
این بانوی یلدا
خورشید همایون تو را خواهد زایید

همزادِ تو فردا
آغاز نوی را
بر گرده‌ی کیهانِ کهن‌سال
خواهد بارانید!

برخیز و بخوان آوازت را
هم‌پهلوی خورشید
نوزادِ شبِ ظلمتِ یلدا!

***
ادامه‌ی مطلب هم ممکن است برای‌تان جالب باشد!

این عکس پرویز مشکاتیان را که می‌بینید چندین سال پیش، شبی که برای اولین بار مشکاتیان را در منزل‌اش دیدم، گرفته شده است. مدتی بعد عکس ظاهر شده (روی کاغذ) را خود مشکاتیان به من داد. آن روزها مصادف بود با همان زمانی که من داشتم یواش یواش می‌آمدم لندن. این عکس در کنار بقیه‌ی عکس‌های دیگرش لای کتاب‌های من این ور و آن ور می‌رفت تا این‌که روزی فهمیدم گوشه‌ی عکس اندکی تا خورده است. بلافاصله اسکن‌اش کردم. ولی آن تاخوردگی مختصر در عکس اسکن شده هم هست و من هرگز اصلاح‌اش نکردم. عکس باید الآن مشهد باشد، خانه‌ی مادرم. هر وقت این عکس را دیدید که گوشه‌اش آن خط سفید بود، بدانید از این‌جا آمده است! البته بعید می‌دانم کسی نسخه‌ای دیگر از عکس کاغذی‌اش داشته باشد مگر این‌که عکاس شخصاً نسخه‌ی چاپ شده‌ای از عکس به او داده باشد.

پرویز مشکاتیان - آذر ماه ۷۹

بایگانی