شهردار لندن، نخست وزیر انگلیس و اسلام

دلم نیامد از این دو نفر و موضع منصفانه‌ای که در برابر اسلام داشتند حرفی نزنم. اول از همه واکنش خشم‌آلود کن لیوینگستون در سنگاپور بود نسبت به تروریست‌ها. اما پیرمرد از همان اول اعلام کرد که این حمله‌ای نبود علیه قدرت‌مندان و توانگران. حمله‌ای نبود به رؤوسای جمهوری و سیاست‌مداران. حمله‌ای بود به مردم عادی و طبقه‌ی کارگر لندنی، از سیاه گرفته تا سپید، مسلمان گرفته تا مسیحی و یهودی. حمله‌ای بی‌ملاحظه که هدف‌اش فقط نابودی انسان‌ها و کشتار بود. لیوینگستون می‌گفت این‌ها می‌خواهند بین ما فاصله بیندازند و این کشتار را بهانه‌ی دشمنی ما کنند. اما ما متحد خواهیم ماند. از همه مهم‌تر سخنان تکان‌دهنده‌ی بلر بود که غروب امروز با صدایی گرفته اعلام‌اش کرد. بلر گفت: «ما می‌دانیم که این‌ها به نام اسلام این کارها را می‌کنند، اما این را هم می‌دانیم که اکثریت عمده و بزرگ مسلمانان، در این‌جا و خارج، مردمانی خوب و قانون‌گرا هستند که از این عمل تروریستی به همان اندازه بیزارند که ما هستیم». همین جمله به قدر کافی گویاست. تفاوت بزرگ بلر با بوش در این است. بوش ایران را محور شرارت می‌خواند،‌ اما بلر حداقل می‌فهمد که عده‌ای برای مقاصد سیاسی‌شان از نام اسلام و دین استفاده کرده‌اند و با آن کشتار می‌کنند و دست به خون بی‌گناهان می‌آلایند. شهردار لندن و نخست وزیر بریتانیا، رسماً با این گفته‌ها اعلام کردند که نه اهل خصومت به اسلام و مردم مسلمانان هستند و نه اهل مطلق‌نگری و یکپارچه دیدن جهان اسلام. این موهبتی است که خیلی از ما مسلمانان‌ها از آن محروم‌ایم، خیلی از ایرانیان حتی روشنفکران‌شان از آن محروم‌اند. نکته‌ی درخشان دیگری که در رفتار این انگلیسی‌ها واقعاً‌ درس انسانی و سیاسی است، و صاحب سیبستان هم در آخرین نوشته‌اش – مدیریت بحران – به آن اشاره کرده است، این است که هیچ کدام از این‌ها بیش از آن‌چه دیده‌اند و می‌دانند و می‌توانند برای آن شاهد و مدرک استوار ارایه کنند، مطلقاً روی هوا حرف نمی‌زنند، از رییس پلیس گرفته تا آدم معمولی‌شان. همین‌جوری کیلویی به این و آن نسبتی نمی‌دهند. مقایسه کنید با اتفاقاتی که در کشور ما می‌افتد و سیل اتهامات و انتساباتی که به عناصر داخلی و خارجی می‌دهند. این تفاوت‌های بزرگ به نظر شما از کجاست؟

بایگانی