بر دکان هر زرنما خندان شده

می‌دانید آن یادداشت دراز پیشین را درباره‌ی آن کنسرت کذایی می‌شد به اختصار و بسیار کوتاه نوشت. غرض از تطویل این بود که توضیح بدهم «چرا» چنان کاری نیرنگ‌بازی و شیادی است تا کسی گمان نبرد که کارِ ما شده است ادعای بی دلیل. دلیل رشد و رونق این سکه‌های تقلبی، غایب شدن سکه‌های صاحب عیار و راستین است که رخ در نقاب کشیده‌اند یا به بی‌مهری و ستم اربابِ بی‌مروت دنیا، گلیم در سر کشیده‌اند که:
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
در کشوری که میانه‌ی کنسرت همایون شجریان، در تالار وزارت کشور، برق قطع می‌شود و محمدرضا شجریان با بغض و گلایه و برافروختگی باید برود روی صحنه و عذرخواهی کند، چه توقعی باید داشته باشیم برای رشد و رونقِ بازارِ هنر؟ من این‌ها را در ارتباط مستقیم با هم می‌بینم. توضیح و شرح‌اش بماند برای وقت دیگر. اما خلاصه‌ی حال این است که:
بر دکان هر زرنما خندان شده است
زان‌که سنگ امتحان پنهان شده است
قلب پهلو می‌زند با زر به شب
انتظار روز می‌دارد ذهب
با زبان حال، زر گوید که: «باش
ای مزور! تا بر آید روز فاش»

من به حسن تشخیص ایرانیان فرهیخته و فرزانه ایمان دارم. مطمئن‌ام که اگر کالای راستین را در برابرشان بنهند، میان آن و متاع قلابی فرق می‌نهند. بگذارید تا روز بر آید و سکه‌های تقلبی جایگاه راستین خودشان را پیدا کنند.
جای آن است که خون موج زند در دلِ لعل
زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

بایگانی