دو روز است که تمام زندگیام شده است ارنست گلنر. وقتی مقدمات و فصل اول پایاننامه را داشتم تحویل دانشگاه و جان کین میدادم، فکر نمیکردم گلنر که تنها نام دو کتاب از او در کتابشناسیام آمده بود، این همه سهم مؤثری در شکل دادن به فضای بحث (نفیاً و اثباتاً) داشته باشد. حوزهی تحقیق و پژوهش گلنر انطباق فراوان دارد با کاری که دارم انجام میدهم. این چند روز را شیفتهی گلنر به سر میبرم! تا آخر هفته از گلنر به طور محض راززدایی میکنم! شدهام مثل باستانشناسهایی که تا یک منطقهی تاریخی تازه پیدا میکنند تمام بساطشان را پهن میکنند و بعد از اینکه دیگر جایی برای حفاری نماند میروند سراغ جای بعدی! فعلاً مشغول حفاری سرزمین نوشتههای گلنر هستم. کسی آیا خبر دارد که از آثار گلنر در ایران کدامها ترجمه و چاپ شدهاند؟ ممنون میشوم اینجا بنویسد. شاید هوس کردم بعضی از اینها را ترجمه کنم برای چهار پنج سال آینده!
مطلب مرتبطی یافت نشد.