وقتی آکسفورد در لندن حلول می‌کند!

این داستان اعتراف صریح کردان به جعلی بودن مدرک‌اش، حاشیه‌ی جالبی دارد. بحث‌های سیاسی و معضلات و مشکلات فراوان دیگری که این اعتراف درست می‌کند به کنار. فقط این نکته را داشته باشید که کردان «هنوز» فکر می‌کند در پایتخت انگلستان، در شهر لندن، دانشگاهی وجود دارد به اسم دانشگاه آکسفورد! یعنی وزیری که قرار است فردا انتخابات در کشور ما برگزار کند سوادش همین‌ اندازه است؟ آن همه جنجالی که بر سر مدرک جعلی دکترای‌اش به پا شد، قاعدتاً باید باعث می‌شد که برود بیشتر تحقیق کند که بداند آن دانشگاهی که مدرک‌اش را جعل کرده اصلاً در کدام نقطه‌ی دنیا واقع است. این‌ها خود نشان نمی‌دهد که از ابتدا قرار بوده است همین بازی را سر مردم در بیاورند که اگر وضعیت خراب‌تر از این شد، بگویند ما از یکی خواسته بودیم برای‌مان «مدرک جور کند»، طرف تقلب کرده و اصلاً نماینده‌ی آکسفورد نبوده است؟ ملاحظه بفرمایید (نقل از روزنامه‌ی ایران؛ ارگان رسمی دولت):
«در جریان رأى اعتماد نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى به اینجانب که در فضایى آزاد و با اظهار نظرات موافق و مخالف و طرح موضوعات گوناگون همراه بود ، موضوع دکتراى افتخارى بنده مطرح و مورد تشکیک قرار گرفت ‎/ مدرکى که در هشت سال پیش با ملاحظه سوابق مدیریتى و تجارب اجرایى اینجانب و ارائه رساله به نام دانشگاه آکسفورد لندن به واسطه فردى که از دانشگاه مذکور در امور زبان انگلیسى در تهران دفتر نمایندگى تأسیس کرده بود، صادر گردیده است.»

آدم دروغ‌گو هم کم‌حافظه است و هم مجبور است برای لاپوشانی خراب‌کاری‌های‌اش دروغ‌های تازه بگوید و عذر بدتر از گناه بیاورد. دقت کنید که این دروغ‌گویی، دروغ‌گویی بچه‌‌ی هفت-هشت ساله‌ای نیست که دارد به پدر و مادرش دروغ می‌گوید. این دروغ وزیر کشور دولتی است که مدعی عدالت و اخلاق و بقیه‌ی چیزهایی است که می‌شود به این ارزش‌ها سنجاق کرد. این دروغ‌گویی یک کارمند ساده‌ی اداره‌ی دولتی نیست. این دروغ‌گویی یک کارمند تازه‌کار نیست. این دروغ‌گویی کسی است که سال‌های بسیار طولانی در مناصب مهم و حساس در کشور کار کرده است. این دروغ‌گویی کسی است که معاون رییس‌ جمهور هم برای دفاع از رسوایی‌اش سینه سپر می‌کند. این دروغ‌گویی کسی است که قرار است ناظر بر سرنوشت چهارسال آینده‌ی مردم ایران باشد. کردان فکر کرده بود با این نامه‌نگاری بلوا فروکش می‌کند (شاید از لحاظ سیاسی بشود مخالفان و منتقدان‌اش را ساکت کند)، ولی نمی‌دانست که معمولاً در رسوایی‌هایی از این جنس، فرد خاطی با نهایت شرمساری استعفا می‌دهد و می‌رود پی کارش، نه این‌که با پررویی تمام بماند و هر روز با داستان تازه‌ای بخواهد ماجرا را ادامه بدهد و وقتی هم نامه‌ی اعتراف می‌نویسد، بند بندش عذر بدتر از گناه می‌شود. آقای جوانفکر گفته بود کردان خودش بیاید عدالت را درباره‌ی خودش اجرا کند. الحمد لله که فهمیدیم معنی اجرای عدالت توسط خودِ آدم چه می‌تواند باشد! یعنی: «بیا بگو یک نفر یک جایی اشتباهی کرده است و تمام؛ من که کاره‌ای نبودم!» به نظر شما، این ماجرا هنوز دنباله دارد؟ یا تمام شد بحث‌ها؟

همچنین ببینید: «ملاحظاتی جدی درباره‌ی نامه‌ اعترافی وزیر کشور به رییس جمهور»؛ تابناک

پ. ن. مثل روز روشن است البته که مقصر و خاطی و مجرم، کسی نیست که می‌رود برای خودش مدرک درست کند؛ بلکه آن کسی است که ناشی بوده و نتوانسته مدرک خوبی جعل کند! شک دارید، خبر مهرنیوز را بخوانید: «احمدی نژاد نیز در نامه ای به دستگاه قضایی برخورد با واسطه مربوطه در ارائه این مدرک جعلی را خواستار شده است.»

پ. ن. ۲. (ساعت ۲۰:۴۶ به وقت لندن). آن ملاحظات جدی سایت تابناک، در عرض همین چند ساعت تبدیل به شوخی شد! یعنی اگر روی لینک بالا کلیک کنید، مطلب تغییر کرده است و آن ملاحظات را حذف کرده‌اند. گویا سایت آفتاب عیناً همین ملاحظاتِ تا آن موقع جدی سایت تابناک را باز نشر کرده است. ملاحظه بفرمایید در این‌جا.

بایگانی