بدان که راه آخرت ظاهر است و راهبران آن معتمد و نشانهای راه مکشوف و سلوکاش آسان و لیکن مردم از آن مُعرضاند: وَکأیِّن مِّن آیهٍ فِی السَمواتِ والأرضِ یَمُرّوُنَ عَلَیها وَهُم عَنها مُعْرِضُون. اما سبب آسانی سلوک آن است که راه همان است که مردم از آنجا آمدهاند، پس آنچه دیدنی است یک بار دیدهاند و آنچه شنیدنی است یک بار شنیدهاند ولیکن فراموش کردهاند: ولَقَدْ عَهدنا إلی آدمَ منْ قبل فَنَسیَ وَلمْ نَجد لهُ عَزْماً. از این جهت میگوید: ارْجِعوا وراءَ کُمْ فالتَمِسوُا نوراً. و در فراموشی از آن بماندهاند که چشمی که به آن دیدهاند و گوشی که به آن شنیدهاند باز نمیکنند، تا حال به آن رسیده: وَإن تَدعُوهُمْ إلی الهدی لایَسمَعوا وتَراهُمْ یَنْظُروُن إلیکَ وَهُمْ لایبصروُن. چه اگر شنیدی شنیدهی اول و بدیدی دیدهی اول باز شناختی: «من نظر إعتبر و من إعتبر عرف و اول الدین المعرفه».
مرتبط: تذکرهی تنبیهیه
پ. ن. فعلاً خودتان دنبال نشانی آیات نقل شده بگردید!
پ. ن. ۲. کمی تا قسمتی مربوط به همین احوالات است:
مرد باید آنچنان در راه خود / که کساش این سو و آن سو کم کشد
گر همه عالم بگویندش تویی / بر ره یزدان و دین مصطفی
او نگردد گرمتر از گفتشان / جان طاق او نگردد جفتشان
ور همه گویند او را گمرهی / کوه پنداری تو و برگ کهی
او نباشد در گمان از طعنشان / او نگردد دردمند از لعنشان
بلکه گر دریا و کوه آید به گفت / گویدش با گمرهی گشتی تو جفت
هیچ یکذره نیفتد در خیال / کی خیالاش میکند رنجور حال
مطلب مرتبطی یافت نشد.