یک بند از ترجمه‌ای سرسری

گویی روز ما بدون یادآوری سعید حنایی کاشانی تمام نمی‌شود. سعید در وبلاگ‌اش نوشته است که مطلبی را ترجمه کرده است – در پاسخ به دوست کانادایی‌اش – که البته در جریان این مجادله‌ی اخیر درگیر آن شده است. ترجمه‌ی بند اول را که خواندم – و هنوز متن انگلیسی را نخوانده بودم – دیدم جایی از ترجمه می‌لنگد و دست‌انداز دارد. متن انگلیسی را دیدم و همان پاراگراف اول میخکوب‌ام کرد. ترجمه‌ی مترجم محترم این است:
«دولت قلمروی است که زور منحصر به اوست، دستگاهی که می‌تواند پیوسته حقوق مالکیت را نهادینه سازد و به تخلفها و سوء استفاده‌های مالکان اموال خصوصی از راه سلب مالکیت و بستن مالیات‌ و تنظیم قوانین رسیدگی کند.»

و اصل متن انگلیسی این:
“A state is a territorial monopolist of compulsion, an agency which may engage in continual, institutionalized property rights violations and the exploitation of private property owners through expropriation, taxation, and regulation.”

 با ترجمه‌ی آن جمله‌ی اول عجالتاً کاری ندارم. شاید بهتر می‌شد ترجمه‌اش کرد. اما به آن قسمتی می‌رسیم که مترجم محترم می‌فرماید: « دستگاهی که می‌تواند پیوسته حقوق مالکیت را نهادینه سازد…». این‌جا مترجم بزرگوار صفت را (صفت «نهادینه شده» یا institutionalized) را از اساس فعل گرفته است. در حالی که فاعل (که دولت باشد) به عمل violations (یعنی تخطی، تخلف، یا تعرض) می‌پردازد. این‌جا کل عبارت continual, institutionalized property rights violations یعنی «تعرض مستمر به حقوق مالکیت نهادینه شده» همان عملی است که دولت به آن می‌پردازد (engage in). یعنی مترجم محترم جمله را از اساس غلط فهمیده است و در نتیجه غلط هم ترجمه کرده است. پس ترجمه‌ی صحیح این بند چیزی شبیه این می‌شود:
«دولت، دستگاهی یا سازمانی است که می‌تواند به تعرض مستمر به حقوق مالکیت نهادینه شده و بهره‌کشی از صاحبان اموال خصوصی از طریق خلع ید یا مصادره، مالیات بستن و وضع قوانین بپردازد.»

مترجم جمله‌ی آغازین متن را از همان ابتدا معکوس ترجمه کرده است! در یادداشت قبلی این جمله‌ را از خود استاد نقل کرده بودم:
«… من نمی‌دانم خانم آروین تاکنون چند مقاله ترجمه یا ویرایش کرده‌اند یا نمرات آزمون زبان تافل‌شان چقدر بوده است که در دوره‌ی دکتری قبول شده‌اند، اما یک چیز مسلم است و آن این است که در اینجا ایشان در حال قمپز در کردن به زبان فارسی از زبان انگلیسی یاری جسته‌اند تا عوام نادان را مرعوب زباندانی خود کنند…»

من نه خانم آروین را می‌شناسم و نه از نمره‌ی آزمون زبان تافل‌اش خبر دارم، ولی استادی که راست راست متلک به سواد انگلیسی مردم می‌اندازد، نباید اشتباه چنین فاحشی را مرتکب شود و آن را در وب‌سایت‌اش منتشر کند. کاش از کسی می‌خواستند ترجمه‌شان را ویرایش کند تا کسی نتواند بگوید که: «…اینجا ایشان در حال قمپز در کردن به زبان فارسی از زبان انگلیسی یاری جسته‌اند تا عوام نادان را مرعوب زباندانی خود کنند…»!

پ. ن. تأکید می‌کنم که این بررسی فقط یک بند از ترجمه‌ی سعید است. من هیچ داوری درباره‌ی بقیه‌اش نکرده‌ام.

پ. ن. ۲. حقیقت‌اش را بخواهید خودم هم از نوشتن این یادداشت در وبلاگ‌ام از دستِ خودم کمی دلگیرم. ولی سعید عزیز ما می‌تواند کمی آرام‌تر و سنجیده‌تر بنویسد تا کار به جاهای باریک کشیده نشود. تنها سعید نیست که در ترجمه اشتباه می‌کند. من هم اشتباه می‌کنم و بسیار کسان اشتباه می‌کنند. ولی سعید نه تنها اشتباهاتِ خودش را به سادگی نمی‌پذیرد بلکه اشتباهات دیگران را آگراندیسمان می‌کند و به زبانی تلخ تحقیرشان می‌کند. نقد کردن پیوند تنگاتنگی با انتخاب زبان دارد. زبان نامناسب را اگر انتخاب کنیم، دیگران هم از ما ناتوان‌تر نیستند. الفاظ هم به نام من و شما سند نخورده‌اند. آن‌ها هم می‌توانند از همان الفاظ استفاده کنند در پاسخ. باید دید وقتی کسی آن الفاظ درشت را به کار نمی‌برد، آیا ما تحمل شنیدن نقدی آرام را داریم یا نه؟ در نمونه‌ی بالا من تلاش کردم هیچ چیزی از خودم نیفزایم و فقط عین سخنان خودش را نقل کنم. آن‌جا که به زبان انگلیسی مربوط می‌شود هم روشن است. احتیاج به تفسیر و تأویل‌های عجیب و غریب ندارد. خدا آخر و عاقبت همگی ما را ختم به خیر بگرداند.

پ. ن. ۳. خوش‌ام آمد که سعید به اصلاح این اشتباه‌اش حساس است. جای خشنودی بسیار دارد. ولی من هنوز بر آن نکته‌ی پالایش زبان اصرار دارم. سعید می‌توانست از بالا بردن تنش پرهیز کند. نباید توقع داشته باشیم هر چیزی را هر جوری که به ذهن و زبان‌مان رسید بنویسیم و بعد هزینه‌ای بابت‌اش ندهیم. خودم یک نمونه‌ی آشکارش. بارها این کار را کرده‌ام و هنوز هم هر روز خودم را تمرین می‌دهم که زبان‌ام را مهار کنم.

بایگانی