به تازگی در ایران کتابی منتشر شده است با عنوان «مکتب در فرآیند تکامل» به قلم حسین مدرسی طباطبایی که هاشم ایزد پناه آن را به فارسی در آورده است. در همین سفر اخیری که به ایران رفتم، دوست نازنینی، کتاب را به من هدیه داد. تا امروز بارها از اول به آخر کتاب رفتهام و تمام صفحات را زیر و رو کردهام. هر بار که کتاب را میخوانم تنها ذهنام آشفتهتر میشود. دلیلاش هم خیلی ساده است. بعضی کلمات و عباراتی که در کتاب آمده است اصلاً سازگاری با منطق متن ندارد. به عبارت دیگر، تا همین امروز احساس میکردم و حدس میزدم که مترجم (یا شاید هم ممیز) احساس کرده است که این متن آکادمیک که رویکردی کاملاً تاریخی به «بحران رهبری» در جهان شیعه دارد، خیلی خنثی و شاید خطرناک برای مؤمنان جامعهی ایران است. در نتیجه تصمیم گرفته است در ترجمه دست ببرد و کلمات را به متن اضافه یا از آن کم کند و بعضی صفات و القاب را به فراخور موقعیت در ترجمه بیاورد. این اضافات، که غالباً اضافاتی احساسی و عاطفی هستند (که از شیعیان و امامان شیعه با تجلیل و بزرگداشت و ستایش یاد میکند و هر نوع نگاه مخالف قرائت رسمی جاری در جامعهی امروز ایران را بلافاصله با الفاظی درشت منکوب میکند)، از همان ابتدای کتاب توجه خوانندهی تیزبین را جلب میکند.
تا امروز که بر حسب تصادف، کتاب اصلی را در کتابخانهی اداره پیدا کردم، تنها حدس میزدم که مترجم (یا ممیز) بنا به مصلحت کشور یا رعایت ایمان عامهی مردم (!)، به متن اصلی دستبرد زده و این شبیخون فرهنگی را به اقتضای حفظ ایمان عامه موجه کرده است. خوب، امروز یقین پیدا کردم که این شبیخون فرهنگی، تنها حدس من نیست بلکه عین واقعیت است. گویا خود نویسندهی کتاب هم جایی گفته است که ترجمه تفاوتهای زیادی با متن دارد. چندی پیش مهدی خلجی مطلبی در رادیو زمانه نوشته بود با عنوان «مخاطرات نگاه تاریخی به تشیع». و البته آنچه او نوشته است ناظر به متن اصلی کتاب است. گویا خود او – چنانکه در پاسخ نظر من نوشته بود – ترجمه را ندیده است. باری کتاب، هر اندازه که خطر داشته است، با مداخله و اضافات و افاضات مترجم، دیگر خطرها از بین رفته است! تنها تفاوتاش این است که یک کتاب آکادمیک تاریخی را تبدیل کرده است به یک کاریکاتور مضحک! مضمون و محتوای کتاب به قوت خویش باقی است، اما صورتبندی جملات چنان خندهدار شده است که دمِ خروس ممیزی را میتوان از دور پشت این قسم حضرت عباس دید. وقتی اگر پیدا کنم، حتماً نمونههایی از اختلافات فاحش متن انگلیسی و ترجمهی فارسی را نقل میکنم تا روشن شود که ترجمه چقدر معنای اصلی جملات کتاب را تغییر داده است (و البته کار را از آنچه که بوده خرابتر کرده است).
مطلب مرتبطی یافت نشد.