اینکه بدانی رشتهای آویخته هست برای آنکه بدان چنگ بزنی و با آن بروی بالا مهم است. مهمتر آن است که همت کنی و آن رشته را به دست بیاوری و به کار ببری و سودای سر بالا داشته باشی:
حمد لله کاین رسن آویختند
فضل و رحمت را به هم آمیختند
آن وقت میفهمی معنای صبر را و معنای دوستی را و معنای مهر را. آن وقت است که میتوانی تفاوت صبر و بیعاری را تشخیص دهی. تا آن رسن را بیرون آویخته نبینی، بسیار چیز متشابه مینمایند و قدم از وادی مشابهت با عالم مباینت نمیتوانی گذاشتن. و «کیمیایی همچو صبر آدم ندید». و … آن بیت بالا را برای خود زمزمه میکردم. چه سوداها که نداریم و چه اندازه راه است از خامدلی تا دریادلی و دلیری و سرآمدی! و:
بر آستانِ تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواری است!
باور داشتن رکن این همه است. بی باور، کویری میشوی بیحاصل، تشنه و خشک و نومید. باور که بیاید، امید هم میآید. و تشنگی و خشکی آغازی میشود برای سیراب شدن و حاصلخیزی. اندکی باور، کمی همت تمام دستمایهات میشود.
حمد لله کاین رسن آویختند
فضل و رحمت را به هم آمیختند
آن وقت میفهمی معنای صبر را و معنای دوستی را و معنای مهر را. آن وقت است که میتوانی تفاوت صبر و بیعاری را تشخیص دهی. تا آن رسن را بیرون آویخته نبینی، بسیار چیز متشابه مینمایند و قدم از وادی مشابهت با عالم مباینت نمیتوانی گذاشتن. و «کیمیایی همچو صبر آدم ندید». و … آن بیت بالا را برای خود زمزمه میکردم. چه سوداها که نداریم و چه اندازه راه است از خامدلی تا دریادلی و دلیری و سرآمدی! و:
بر آستانِ تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواری است!
باور داشتن رکن این همه است. بی باور، کویری میشوی بیحاصل، تشنه و خشک و نومید. باور که بیاید، امید هم میآید. و تشنگی و خشکی آغازی میشود برای سیراب شدن و حاصلخیزی. اندکی باور، کمی همت تمام دستمایهات میشود.
مبهم بود، نه؟ مهم نیست. مهم این است که اینها نشانه میشود، یادآوری میشود برای اینکه بعدها که به گذشته نگاه کنی، بدانی از کجا آمدهای و چهها از سر گذراندهای و هم امروز و هم فردا، کم نیستند آنها که حالِ تو در چاه نمیبینند.
مطلب مرتبطی یافت نشد.