خطای ثواب‌اندیشانه!

گفتم: «آدم‌ها چقدر سخت‌سرانه بر بعضی اشتباه‌هاشان اصرار می‌کنند!». گفت: «تو هم می‌کنی، همه می‌کنند! نادرند آن نادره‌گانی که مرتب اندیشه‌شان را پالایش می‌کنند. آدمی اسیر روش‌های خود است. گاهی چندان مسحور شیوه‌ی عمل‌اش می‌شود که هدف و غرض را از یاد می‌برد و دیگر محبوس آن شیوه می‌ماند». گفتم: «شاید هنوز به آن مطلوب نرسیده که شیوه‌اش عوض نشده است». گفت: «جهان خصلت‌اش تغییر است و آدمی به طبع در پی حفظ وضع موجود و گریختن از تغییر و توجیه روش‌های معهودِ خود:
جمله شاهان بنده‌ی بنده‌ی خودند
جمله خلقان مرده‌ی مرده‌ی خودند
یعنی بعضی وقت‌ها تو می‌خواهی چیزی را تغییر بدهی و چون تغییر دادن‌اش سخت است و زمانی دراز می‌برد، تو در همان روش‌ات در جا می‌زنی و مطلوب حاصل نشده است، غافل از آن‌که دیگر روش‌ات باید تغییر کند. شاید باید در روش تجدید نظر کنی. شاید هم اساساً هدف‌ات هدفی مطلوب نبوده. مهم این است که شأن خطاکاری‌ات را از یاد نبری».
گفتم: «دینداری هم همین است؟» گفت: «اگر دین‌داری برای خداست، پس «سخن کز روی دین گویی چه عبرانی چه سریانی». یعنی می‌شود روش را و زبان را عوض کرد. و هر چه تو را از راه دور کند و از مقصود بازت بدارد، عین کفر است ولو در لباس دین‌داری محض ظاهر شود.»
و ما عمری است که به سودای ثواب، مشغول خطا کردن‌ایم!

بایگانی