ادب درونی و نقد بیرونی

آدم‌ها علاوه بر کوشش برای تهذیب نفس‌شان و پیراستن درون‌شان از رذایل، همیشه نیازمند مواجهه با ناظر بیرونی یا منتقدی سخت‌گیر هستند. بعضی چیزها را خود آدمی هرگز نمی‌تواند بفهمد به ویژه اگر عیبی باشد که در ضمیر آدمی جاگیر شده باشد. ما انسان‌ها عادت و تمایل داریم به عبور کریمانه از کنار عیوب ریز و درشت خودمان. آن دیگری به مثابه‌ی آینه یا حتی عقل منفصل و شما حتی بگو عیب‌جوی بدقلق برای ما آدمیان نعمتی است که غالباً قدرش را نمی‌دانیم.

بعضی وقت‌ها ما کارهایی را انجام می‌دهیم و فکر می‌کنیم خیلی خوب‌اند این کارها. و همین‌ها را – به حساب و اعتبار این‌که راهش اصلاً همین است – در منظر و مرآی عموم هم به نمایش می‌گذاریم غافل از این‌که اصل کار چقدر اسباب خفت و شرمساری است. ولی خودمان نمی‌فهمیم. کسی هم یا اهمیت نمی‌دهد یا به روی‌مان نمی‌آورد (و چه بسا پشت سرمان تکرارش کند) یا مرعوب ماست و جرأت و جسارت‌اش را ندارد که با نفسانیت فربه ما دربیفتد و بگوید که: ای بی‌خبر! از معصیت جان می‌کنی!

این رد پا را این‌جا برای خودم می‌گذارم که گه‌گاهی بازگردم و نگاهش کنم. صادر و وارد این‌جا را هم زیان ندارد. شاید باعث شود بیشتر به تفرس در احوال درون‌شان بپردازند. خدا عاقبت همه‌ی ما را ختم به خیر کند. کل بنی آدم خطاؤون وخیر الخطائین المستغفرین.

بایگانی