۴
ترس در چشمان قدرت، دلیری در دلهای مردم
فرا رسیدن سالگرد انتخابات ۸۸، هراسی در وجودِ قدرت حاکم انداخته است. عجیب نیست اگر حاکمیتِ سیاسی به خواستهی مشروع سبزها برای راهپیمایی پاسخ مثبت ندهد و کمترین تلاشی برای تضمین حقوق قانونی آنها در راستای اصول مصرح قانون اساسی نکند. دلیل این خودداری روشن است. چرا حاکمیت سیاسی که تمام منافذ اطلاعرسانی را قبضه کرده است و اساس استمرار قدرتاش قلب حقیقت و محدود کردنِ آگاهیهاست، اجازهی وقوعِ برنامهای را بدهد که میتواند به بلیغترین وجهی بنیان خبرتراش و تحریفگر امپراتوری دروغ را افشا کند؟
قدرتهای نظامی و امنیتی تنها کاری که میتوانند بکنند ارعاب کسانی است که در یک سال گذشته، به حبس قانونگریزان قدرتمدار افتادهاند. شمارِ آنها که روی حبس، تهدید و شکنجه را دیدهاند چقدر است؟ این عده – که طیفهای مختلفی را شامل میشوند – تنها کسری از گروهی هستند که در راهپیمایی ۲۵ خرداد عظمتشان را به رخِ قدرت کشیدند. چرا باید یک بار دیگر اجازه دهند که جمعیتی که قابلیت زیادی برای بسیجگری دارد پیش چشمانِ ناباور قدرت بایستند؟ چرا کسانی که با هزینه کردن تمام منابع و ثروتهای عمومی و ملی، نمایشهای مهندسیشدهی شش-هفت ماه گذشته را تدارک دیده بودند، بخواهند اجازه بدهند که ضعفِ راهپیماییسازیشان – با وجود بهرهمندی از همهی امکانات عمومی – بر آفتاب افکنده شود؟
حاکمیت سیاسی و دولت کودتا از آشکار شدن معترضان و حضور آنها در عرصههای عمومی که به دست قدرت مصادره شده است، هراس دارد. امپراتوری دروغ از بر ملا شدن نیرنگها و خبرسازیهایاش هراس دارد. اگر ماههاست نمایش میدهد که «فتنهی سبز» مرده است و آن را دفن کرده، چرا باید کاری کند که خلاف مدعایاش ثابت شود؟
این راهپیمایی چه رخ بدهد و چه از آن ممانعت شود، خودِ نشان یک نکتهی بدیهی و بلیغ است: قدرت واقعی در دستان نیروهای نظامی و امنیتی نیست؛ قدرت واقعی در دستان مردمی است که اگر قید حبس، تهدید، ارعاب، تهمت تکفیر و بهتان وابستگی خارجی برداشته شود، ناچیز بودنِ هیمنهی قدرت و ثروت را میتواند نشان دهد.
این از دستاوردهای مهم جنبش سبز است که ترس را جا به جا کرده است. ترسی که در دلهای مردم بود، جای خود را به دلیری داده است و به چشمان و هوش و حواسِ قدرتِ مسلط نقل مکان کرده است. این شهامتِ بیمثال و جابهجایی ترس، تنها یکی از ثمرات جنبش مدنی، حرکتِ سبز و رستاخیز آزادیخواهانه و عدالتجویانهی مردمِ ماست. مهمتر از آن، این حقیقتجویی و ایستادگی در برابر خبرسازی و دروغپردازی رسانههای حکومتی چیزی است که در لایههای دیگری از مردم که خوشباورانه اعتمادی خالصانه و مؤمنانه به دستگاهی داشتند که گمان میبردند باید قیام به دفاع از حقیقت کند اما اکنون در جانبِ دروغ ایستاده، آرامآرام رسوخ کرده است. این بذر، به بار نشسته است و دیری نخواهد پایید که میوههای شیرین آن به کامِ همهی ملت خواهد نشست (چند سال که در قاموسِ زمانی چیزی نیست). حقیقت و آزادی هیچکس را زیان ندارد، حتی دشمناناش را.
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که آگهتر بود جاناش فزون
فروپاشی تدریجی بساط خبرسازی و دروغتراشی و ریشه دواندن بذر آگاهی و خبر، جانِ تازهای در مردم میدمد. این احیای معنوی، این رستاخیز خبری، کلیدِ برچیده شدن بساط آزادیستیزی و عدالتگریزی است. شیشهی عمر دیوان به آگاهی و معرفت شکسته میشود. «ای بیخبر بکوش که صاحبخبر شوی»!
به نظر من شما در پستتون به شدت اغراق کردید. مردم هم می ترسند و حاکمیت هم می ترسد. اما مردم بسیار بیشتر می ترسند و خواسته هایشان در زمان تحلیل می رود. روندی که حاکمیت از آن منفعت می برد. شما بیشتر چیزهایی که دوست دارید اتفاق بیفتد را در قالب مشاهداتتان ارائه می دهید.
صرف نظر از این، به نظر من افراد بزرگی که با شجاعت در برابر حکومت ایستادهاند، کم هستند ولی وزن زیادی دارند. برای آن ها احترام زیادی قائلم.
جناب داریوش میم
ممکنه بفرمایید ترس از چی ؟ تا همین امروز هم با این جماعت مدارا شده است ، در مورد راهپیمایی گفتید خیلی خوب فقط بفرمایید نسبت به چه چیزی میخواهید جمع شوید و شعار بدهید در مورد دروغ بزرگ تقلب در انتخابات که دیگه حتی افراد عادی رو هم داره از تکرار مکررش به حالت بی تفاوتی میکشونه ؟ ممکنه فقط بفرمایید کسی از این سران فتنه میتونند این جمعیت ۱۰۰۰ رنگ رو کنترل کنند و جلوی حرکات حتاکانشون رو بگیرند شاید این مساله برای شما سخت باشه که بقول آقای مطهری بپذیرید جنبش اصلاحات فاقد سر میباشد
و کم کم دوره اینگونه مظلوم نمایی ها و اظهار شجاعت های کاذب برای کشوندن مردم داره به اتمام میرسه کافیه تعداد این افراد را نسبت به قبل مقایسه بفرمایید
———————————————–
شما را ارجاع میدهم به دو نکته:
۱. املای «هتاک» و؛
۲. خود همین آقای مطهری و تمام حرفهایاش در همین یک سال گذشته.
وانگهی شما نگران جمعیت و شمارهی این جنبش نباشید (شما که جنبش سبز را با جنبش اصلاحات یکی میگیرید). بگذارید مجوزی صادر شود، آن وقت داوری کنید که تعدادشان چقدر است. رسانه را از انحصار دولت و قدرت در بیاورید تا معلوم شود مظلومنمایی از آن کیست. دروغپردازیهای مهندسیشدهی امنیتی و رسانهای را متوقف کنید تا خبرهای شفاف نشان بدهد مردم به کدام سو خواهند رفت.
ترس را از اینجا هم میتوان فهمید که وزارت کشور میگوید راهپیمایی بدون شعار قابلپذیرش نیست و دهها شاهد دیگر. واقعاً شما خودتان را به خواب زدهاید یا باور کردن دروغهای رسانهی میلی اینقدر آسان است؟
د. م.
دوست عزیز، چندی است واژه حاکمیت شده است معادل حکومت. اگر همچنان ادامه یابد من نمیدانم چه معادلی میتوانیم برای sovereignty بکار ببریم. ممنون از توجه تان.
——————————
من حاکمیت را معادل حکومت به کار نمیبرم. واژههایی که در ادبیات سیاسی ایران استفاده میشوند بسیار آشفتهاند: دولت، نظام، حکومت، حاکمیت. چیزی که بیشتر مد نظر من است همان «نظام» است که با «حاکمیت» نزدیکتر است یعنی مجموعهای که در دولت خلاصه نمیشود و شامل دستگاههای مختلفی نظامی و امنیتی میشود. این حاکمیت شاید به آنکه آشوری ترجمه کرده است برای معادل این کلمه فرق داشته باشد. نظام فعلی بسیاری از واژهها و مفاهیم را قلب کرده و تشویش ذهنی زیادی ایجاد کرده است.
د. م.
از تصیح املا کلمه هتاک متشکرم
اما ممکنه در مورد صحبتهای یک سال گذشته آقای مطهری مطلبتون را واضحتر بفرمایید
شما بفرمایید ما بالاخره این جنبش سبز را باید جزو اصلاح طلبان بدونیم یا نه ؟
در مورد شمارش افراد به این افرادی که همچون حزب باد هستند و هر روز دور یک عده که بیشتر براشون صرف میکنه دل نبندید
بله فریب خوردگان زیادند اما حرفی برای گفتن ندارند شما که بسادگی همه جا حرف های خودتون را میزنید کافیه یک نگاهی به ماهواره بندازید
ما سابقه روزنامه های زنجیره ای را داشتیم که افرادی مثل گنجی و … را تحویل دادند داشته ایم
اما باور کنید خودتان هم میدانید مجوز هم بگیرید همین اعمال را تکرار میکنید و بازهم مظلوم نمایی
———————————–
چقدر شما عجله دارید در قضاوت. دولتی که خودش به خودش مجوز میدهد کارنامهی عملاش روز بعد از انتخابات (با خس و خاشاک خواندن مردم) و روز ۱۴ خرداد امسال خیلی روشنتر از این حرفهاست. کمی شرم کنید و از خدا بترسید.
د. م.