بعد از زلزلهی مهیب سونامی و نابود شدن این همه انسان، واکنشها و انعکاسات فراوانی با جهتگیریهای مختلف پدید آمده است که شاید پرجنجالترین آنها همان اظهار نظر اسقف کلیسای کانتربری است که گفته بود در وجود خدا به تردید افتاده است. صاحب سیبستان اشارهای به آن کرده است و نکاتی را نوشته است (خداوند و رنج ما).
پیشتر از اینها شاید لازم بود چیزی مینوشتم اما به دلایل متفاوت داعیهی نوشتن فراهم نمیشد. عجالتاً به اختصار یک نکته را میگویم و آن این است که آنچه در سخنان اسقف کانتربری آشکارا مشهود است، برداشت و تصور مسیحی از خداوند و صفات اوست. شاید همین سؤالات در باب رحمانیت و رحیم بودن خداوند مطرح باشد. تصور مسیحیان از خدا، عمدتاً و شاید علیالاتفاق مبتنی بر درکی آنتروپومورفیستی از خداست. ساعتی پیش ضمن گفتوگوی کوتاهی که قدمزنان با دکتر سروش داشتم او به درستی بر این نکته انگشت نهاد. سروش روایت میکرد که چندی پیش همایشی بزرگ در بیرمنگام با حضور ارباب ادیان مختلف از جمله بزرگان کلیسا تشکیل شده بود و یکی از اسقفها نکتهای را در باب تصورشان از خدا طرح کرد و آن را با افتخار از نقاط برجستهی الاهیات مسیحی میشمرد که خدای مسیحیان علاوه بر صفاتی که برای او میشمارند، درد هم میکشد! تصور تجسد خدا در مسیح و یافتن بدن انسانی برای او، طبیعتاً همین تصورِ داشتن کیفیات و عواطف انسانی را مطرح میکند. چنین برداشتی از خدا به هیچ رو نتیجهای جز این نمیدهد که وقتی خدایی که ما او را واجد برخی عواطف انسانی میشمریم از این قبیل که خداوند درد و رنج هم دارد، پس در چنین غوغایی مهر او و درد و رنج او به کجا رفته است؟
متکلمین مسلمان البته در طول تاریخ پاسخهای مختلفی به این ماجرا دادهاند و نکتهی مهم این است که با برداشت آنتروپومورفیستی و بشر انگاشتن خدا، آن پرسشها به بنبستی مهیب ختم میشود. چنان خدایی وجودش دیر یا زود در بوتهی تردید میافتد. آن تصور از خدا، مسألهی شرور را که مرگ و میر و درد و رنج و سیل و طوفان را در بر میگیرد، حل نمیکند بلکهی گرهی کورتر بر گرههای پیشین میافزاید. شاید در اینجا لازم باشد اشارهای بکنم به نظام الاهیات و کلامی فاطمیان. ابویعقوب سجستانی، از داعیان برجسته و دانشمند اسماعیلیان فاطمی، کتابی دارد با عنوان «کشفالمحجوب» (با کتاب هجویری اشتباه نشود). این کتاب به تصحیح هانری کربن چاپ شده است و کربن مقدمهای بسیار عالمانه و البته دشوارفهم بر آن نوشته است. برداشت اسماعیلیان از صفات خداوند، حاوی نفی دوگانهای است که به سختی از گذرگاه خطرخیز پرهیز از تشبیه و تعطیل عبور کرده است. این خدا نه هست و نه نهست. خدایی که برتر از فهم و ادراک آدمی است (سایر دانشمندان اسماعیلی از جمله ناصر خسرو هم در این باب بحثهای مفصل و مشبعی داشتهاند). طبعاً صفات آن خدا را هم نمیتوان با متر و معیارهای بشری و عواطف انسانی سنجید. تنها عقیدهای که این اندازه بیمحابا خدا را در کسوت و قامت بشر فرود میآورد، تصور مسیحیان از خداست تا بدانجا که آشکارا میگویند «خدایی راستین که از سوی خدایی راستین آمده است». این سخنان البته از متعارفترین و رایجترین سخنان در عقاید و الاهیات مسیحی است. اسقف کلیسای کانتربری به هیچروی سخنی خطا نگفته است. باید در وجود چنان خدایی به تردید افتاد. خدایی که با معیارهای بشری، رحم و شفقتی در او نیست و بر نابودی و تباهی این همه بیگناه دل نمیسوزاند. آن خدا جایگاهی متزلزل و سست دارد و هر طوفان و سیل و زلزلهای مسند الوهیت او را به لرزه میاندازد. گره کور این ماجرا را باید به درستی در تصور مسیحیان از خدا جست.
نکتهی دیگر این است که حتی اگر عجالتاً تصور مسیحیان را از خدا به کناری نهیم، موضوعی مهمتر بر جای میماند. اگر پذیرفتیم که خدایی هست و رسولی دارد و وعدهای برای جهانی دیگر، طبعاً به همراه آن ایمان آوردهایم و تسلیم شدهایم که زندگی بشر در کرهی خاکی کورهراهی باریک و کوچک در مسیر ابدیت است. بدیهی است که نمیخواهم از این سخن آن نتیجهی عامیانه و مبتذل را بگیرم که پس باید به زندگی خاکی بیاعتنا بود و التفاتی به بهبود آن نکرد. وقتی پذیرفتیم که فاصلهی زندگی تا مرگ هر انسانی بخشی ناچیز از هستی بیکران او به شمار میآید، آیا میتوان رحمت خداوند را – که حال فرض کنیم با معیارهای ما هم قابل سنجش باشد – برای آن وسعت بیکرانهای که از حوصلهی دانش ما خارج است سنجید؟ واکنش مسلمانان البته به جوانب و ابعاد این فاجعهی طبیعی، درخور تأمل است. آنجا که مسلمانی (بخوانید انسانی) به این مصیبت اعتنایی نشان نمیدهد، باید در عواطف انسانی او شک کرد (چنانکه ویلیامز در عواطف انسانی خدا شک کرده است). اما باور ندارم که اگر بیتفاوتی و عدم اعتنایی در مسلمانان باشد، ریشه در تصورشان از خدا داشته باشد. شاید بهتر بود اگر عنوانها را چنین اصلاح میکردیم که: زلزله مفهوم مسیحی خدا و ایمان را به چالش گرفته است!
پ.ن. توضیحی لازم است در باب یکی از
مطلب مرتبطی یافت نشد.