دو نکته

۱. دیشب بعد از چند سال دوباره فیلم «المصیر»‌ یوسف شاهین را دیدم و بسی لذت بردم. فیلم درباره‌ی زندگی ابن رشد و حاکمیت مسلمانان در اندلس و آفت‌هایی است که باعث زوال حکومت مسلمین شد. اگر فیلم «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» را دیده باشید، شاید بشود گفت «رستگاری . . .»‌ نسخه‌ای بسیار ضعیف و رنگ و رو رفته از «المصیر» است (به نظر خاضعانه‌ی بنده!). فیلم به گمان من بی‌نظیر است با دیالوگ‌هایی استثنایی که باید یکایک جملات‌اش را بارها و بارها شنید. شاید بشود گفت نسخه‌ی عربی علی حاتمی،‌ یوسف شاهین است. نمی‌دانم. من متخصص سینما نیستم،‌ اما شدیداً‌ از این فیلم لذت بردم. اگر می‌‌توانستم حتماً‌ نسخه‌ای از این فیلم را برای تمام استشهادیون ایران و هر جای جهان می‌فرستادم! قطعاً فیلم به کار محمدمسیح خودمان می‌آید (علی‌الخصوص که جدی و جهدی دارد که استشهاد را از دین و قرآن استنباط کند). اگر ندیده‌اید،‌ حتماً‌ از هر کجا توانستید بیابیدش که فیلمی ارزش‌مند است.

۲. دیده‌ام و شنیده‌ام که برخی معترض یا منتقدند به گفت‌وگو و درد دل من با محمد مسیح. بگذارید صریح و بی‌پروا چیزی را بگویم که شاید بسیاری از گفتن‌اش حذر دارند. کسی که خود را استشهادی می‌نامد و مردم شاید تروریست بنامندش، اگر با متانت و آرامش سخن بگوید و دریچه‌های گفت‌وگو را نبندد و از دایره‌ی ادب و انسانیت خارج نشود، برای من هزاران بار شرف دارد بر هر کسی که نام روشنفکر، آزاد اندیش، مدافع حقوق بشر یا هر صفت پر زرق و برق دیگری را یدک می‌کشد، اما در سخن گفتن به ناسزا، درشتی و تهتک سخن می‌گوید و پیشاپیش رأی‌اش را درباره‌ی همه صادر کرده است و هر کس خلاف اندیشه‌اش بیندیشد، نزد او مردود است. اخلاق، انسانیت، انعطاف‌پذیری در اندیشه و نرمش در گفتار،‌ به نام و اسم نیست. به عمل است. به حرف و مدعا نیست، به کردار است. «ان اکرمکم عند الله اتقیکم». من نه تشویق جهالت و قتل می‌کنم و نه تقبیح آزاد‌اندیشی و روشنفکری. من هر خلاف عقلانیت، هر مطلق‌نگری و هر استبداد و جزمیت فکری را در هر لباسی که می‌‌خواهد باشد، چه در لباس دین، چه در لباس کفر، رد می‌‌کنم. بعضی چیزها هستند که بالای کفر و دین‌اند. آزادگی و حریت ورای کفر و دین پرچم‌اش افراشته است. در گفت‌وگو حریت داشته باشیم. با جزمیت، از هر نوعی که باشد، آزادی و برابری برای نوع بشر پا نخواهد گرفت. این سخن البته در همین یک موضوع صادق نیست. در بسا موضوعات دیگر نیز فراوان کسان‌اند که به زشت‌ترین وجه و به ناسزاترین زبان و بیان از بعضی مفاهیم و ارزش‌های متعالی و انسانی دفاع می‌‌کنند و تنها آن را ملوث و ویران می‌کنند؛ چه آن ارزش‌ها از دل دین برآمده باشند یا از دل عقلانیت و خرد ممتازِ بشری. هر چه را ویران خواهی کردن،‌ از آن بد دفاع کن! همواره بر خود می‌لرزم که مبادا جایی از ارزشی، از معرفتی به نادانی و جهالت دفاع کنم. خدای‌مان دست گیراد!

بایگانی