قصه فقط روسری است؟
اول میخواهم به جنبهی شرعی قضیه نگاه کنم. یعنی همین به اصطلاح بحث «حجاب» (یا به قول بعضی رسانههای بیحیا و بیتقوا «مکشفه» بودن گلشیفته فراهانی). متأسفانه در کشور ما باب شده است که کسانی و رسانههایی که بیدینی و بیاخلاقی و بیتقوایی در جایجای وجودشان رسوخ کرده است، تابلوی اخلاق و ایمان به دست گرفتهاند. اینها البته مصداق تمام عیار این آیهی قرآناند که گفته است: «قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا». این آیه را من بارها در ملکوت آوردهام و به گمان من از آیات بسیار تکاندهنده و پربار قرآن است (و این نوع نگاه به این آیه را مدیون رسالهی «آغاز و انجام» طوسی هستم). این البته بهترین حالت ماجراست. آنها که دین برایشان ابزار قدرت است و وسیلهی بالا رفتن از نردبان سیاست، خودشان نیکوتر میدانند که در باطن و ضمیرشان چیست. حساب آنها جدا. من از آن قومی سخن میگویم که فکر میکنند دفاع از «حجاب» و یک نوع پوشش خاص (و حمله به «کشف حجاب» یا داشتن – یا نداشتن – یک نوع پوشش خاص) یعنی دینداری و دین و تشرع. به اعتقاد من این یعنی قلبِ دین. یعنی رهزنی. یعنی آدرس غلط دادن در دینداری. نوعِ پوشش نیست که ایمان و اعتقاد کسی را معین میکند. برای روز حساب و محشر – اگر مؤمن باشی به آن – فردا نه از نوع پوششِ من و شما میپرسند و نه یک درک و برداشت فرهنگی را از نوع پوشش معیار قرار میدهند. فکرش را بکنید چقدر جامعهی انسانی بیظرافت و خشن خواهد بود – یا میبود – اگر قرار بود نوع پوشش در طول چند ده قرن یک شکل باشد! و چه تأملبرانگیز است که حجاب، یعنی نوع پوششی که به گواهی پژوهشهای تاریخی و فرهنگی اصالتاً از ایران ساسانی قبل از اسلام آمده است، «اسلامی» قلمداد میشود. و چیست اینکه حتی در غرب هر کس میخواهد نشان گرایش به اسلام را آشکار کند یا موضعی هویتی بگیرد، اگر زن باشد محجبه میشود با پوشش سفت و سخت و اگر مرد باشد همسرش یا دخترش را امر یا توصیه به محجبه شدن میکند. من مدافع کشف حجاب یا الزام حجاب نیستم. مردم آزادند و مختار. اما با یک چیز سخت مخالفام: یکی دانستن و مترادف دانستن مسلمان بودن و مؤمن بودن با حجاب داشتن. این یعنی فاصله گرفتن آشکار از روح دینداری به نام هویت دینی. این یعنی یکی گرفتن عفاف و حجاب [مغالطهی «هر محجبهای با عفاف است و هر مکشفهای بیعفاف»]. این قصه البته حرفهای بیشتری دارد. سؤال هم پیش میآورد که بحثاش طولانی است. گمان میکنم تا اینجا مغز سخنام را دربارهی حجاب گفتم.
اما نکتهی دوم که به نظر من بسیار مغفول افتاده است این است: در ذهنِ جامعهی ایرانی، از دیندار گرفته تا بیدین و لاییک یک چیز سخت ریشه دارد. و آن یک چیز مشغولیت با مقولهی جنسیت و شهوانیت است (همان کلمهی سه حرفی انگلیسی!). این خواستهی فروکوفتهای که جامعه و مردم (و حتی دولتها) نمیدانند باید چه کارش کنند. نه راهِ درستاش را به مردم میآموزند و نه میخواهند اذعان کنند که این گرایش، این غریزه، این بخش مهم وجودِ آدمی، «وجود» دارد! آنهایی که گفتهاند گلشیفته با حجاباش «خوشگلتر» است یا بیحجاباش، آیا بحثشان صرفاً زیباییشناختی است؟ (من عجالتاً به طور مشخص دارم از مردها صحبت میکنم). مگر زیبایی یک چیز ابژکتیو است؟ بستگی به نگاه افراد و سلایقشان دارد. یعنی چه که فلانی با روسری خوشگلتر است یا بیروسری؟ «خوشگلتر» بودن کسی قضاوت شخصی و فردی من و شماست (و البته همه حق داریم هر قضاوتی که میخواهیم در این زمینه داشته باشیم؛ به من چه که قضاوت کسی را دربارهی زیبایی یا نازیبایی ایشان زیر سؤال ببرم!). این حجاب با این وضع زورکی که به مردم تحمیل میشود و با این همه خشونت و درشتی به نام خدا و دین، سخت پیوند خورده است به همین مقولهی شهوانیت. یعنی آشکار شدن «زیبایی» میشود نقطهی خلاف دین. زیبایی یعنی خلاف عفت! یعنی در قاموس «بعضی»، هر چه کسی زشتتر باشد، عفیفتر است! «بعضی» از کسانی که گلشیفته را همینگونه زیبا میبینند، بدون شک قضیه را اروتیک میبینند یعنی هنرپیشه برایشان ابزار اروتیسم است. «بعضی»های دیگر هم که با روسری، این زیبایی را تأیید میکنند، باز هم به اروتیسم قضیه عنایت دارند. درنگ کنید. عجله نکنید. داوری اخلاقی دربارهی هیچکدام از طرفین ماجرا نمیکنم. به اروتیسم حمله نمیکنم. با اروتیسم برخاسته از زیبایی عنادی ندارم. به هر حال زیبایی با اروتیسم پیوندی دارد. زیبایی محض و عقلانی و این چیزها جای دیگری دارد. جامعهی ما معضلی روانی دارد به نام «استیصال در برخورد با اروتیسم». این هم برای دینداران صادق است، هم برای غیر-دینداران.
ما انسانها هم – چنانکه به کرات نوشتهام – استادیم در فریب نفسِ خویش. یعنی گاهی تظاهر میکنیم به اینکه ما با نفسانیت و شهوانیت و اروتیسم سخت مخالفایم، ولی در آن باطنِ ضمیرمان سخت شهوانی هستیم! نفس را مغلوب نکردهایم ولی لاف شکست دادنِ نفس را میزنیم (کاری ندارم که اصلاً مجاهدت با نفس یعنی چه و اصلاً «سرکوب» شهوات درست است یا نه). این دورویی و تظاهر و ریا همه جا هست. و اتفاقی که دربارهی گلشیفتهی فراهانی رخ داد، این نکتهی مهم و پنهان را بر آفتاب افکند. این اتفاق، اتفاق خیلی سادهای بود (به جز اینکه البته هنرپیشه، آن هم هنرپیشهی زن، همیشه زیر ذرهبین افکار عمومی قرار دارد). تصمیم شخصی گلشیفتهی فراهانی مالِ خودش است. به کسی ربطی ندارد. اما این «اتفاق» (که چه بسا ریشهها دارد و نشان از برخوردهای تحمیلی و آزاردهنده یا تحقیرگرانه در خودِ ایران)، این «استیصال در برخورد با اروتیسم» را به گویاترین وجهی نمایش داد؛ در میان همهی طیفها. (فقط مطلب شکراللهی ۱۸۷ نظر خورده است تا همین لحظه و این خود «دماسنج» خوبی است). اتفاقی که افتاده است، مسألهی مهمی را در نهادِ ناخودآگاه و ساختارِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایرانی نشان میدهد. «بنشینیم و بیندیشیم». مسأله مهم است. بیهوده سخن بدین درازی نبود!
[دربارهی حجاب] | کلیدواژهها:
سلام.
امیدوارم این خردهگیری کوچک را بر من ببخشایید، امّا چون نوشتههای شما با ادبیات پیوند زیادی دارد، تذکّر آن را لازم دیدم:
«بیندیشیم» تا جایی که میدانم از نظر املائی درست نیست و «بیاندیشیم» درست است.
ممنون.
لب مطلب شما این است که «به هر حال زیبایی با اروتیسم پیوندی دارد» اما من سخت با این مخالفام. زن جنبههای دیگری برای زیبایی شناسانه دارد. من هنر اروتیک زیبا را میپسندم حتی اما این تمام ماجرا نیست.
من وقتی به فراهانی نگاه میکنم هیچ حس اروتیکی در ضمیرم نقش نمیبندد. یاد بازیهای قبلیاش میافتم و خاطراتی که با او در خاطرم مانده و خیالی میکنم فیلمهای بعدیاش با هیئت جدید چگونه است. نقشهایی که بازی خوب او را به یاد من میآورد با لباسهای پوشیده بود و همین فکر مرا در دستانداز انداخته که بعدیهایش چه میشود و الخ…
شاید منظور شما این است که به او وقتی نگاه میکنیم اگر ریاضت کش باشیم نباید بین او و یک مترسک مثلاً که لباساش را عوض کرده فرقی بگذاریم. اما میگذاریم. او دارای روح است و خاطرات بسیاری با او مرور کردیم که اروتیک نبودند. و همین.
زن زیباست و این زیبایی لزوماً اروتیک نیست. این هم لب حرف من!
***************
عزیز جان،
اگر همان جمله را یک بار دیگر دقیق میخواندی این همه منبر نمیرفتی! «پیوندی با اروتیسم دارد» معنایاش این نیست که زیبایی همهاش اروتیسم است. شد؟ پس چرا این همه راه افراط رفتی و قصه خواندی آخر؟ داداش من! تو میگویی: «من وقتی به فراهانی نگاه میکنم هیچ حس اروتیکی در ضمیرم نقش نمیبندد.». آخر مگر تو معیار تمامِ دنیایی؟ مگر همه مثل تو هستند؟ مگر من و تمام دنیا از روی تو یا من یا دو سه نفر دیگر دنیا را میسنجند؟ حرفهایی میزنی برای گیر دادن به من!
” و چیست اینکه حتی در غرب هر کس میخواهد نشان گرایش به اسلام را آشکار کند یا موضعی هویتی بگیرد، اگر زن باشد محجبه میشود با پوشش سفت و سخت و اگر مرد باشد همسرش یا دخترش را امر یا توصیه به محجبه شدن میکند. من مدافع کشف حجاب یا الزام حجاب نیستم. مردم آزادند و مختار. اما با یک چیز سخت مخالفام: یکی دانستن و مترادف دانستن مسلمان بودن و مؤمن بودن با حجاب داشتن. این یعنی فاصله گرفتن آشکار از روح دینداری به نام هویت دینی”
این تکه از نوشتتون رو تکرار کردم تا بگم که خیلی باهاش موافقم.ممنون
درود بر شما!
چیزی ندارم اضافه کنم و فقط بگویمتان دست مریزاد!!
شاد زی
سلام. آموزنده و تامل برانگیز نوشتید. از شما تشکر میکنم. فقط معنی آیه را چون نمیدانستم، پیدا کردم و اینجا هم نوشتم:
«قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فیالحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»
بگو ای پیامبر آیا با خبر کنم شما را به کسانی که زیانبرترین مردمند آنها که عمل خود را تباه کردند در این سرای و گمان میبرند بهترین مردمند از لحاظ عمل!
جناب ملکوت
مسئله این است که آدم ها از سمبل برای بیان اعتقادشان استفاده می کنند و این که در خارج از کشور این نماد روسری است یا حجاب بانوان و شاید محاسن آقایان. مسئله این است که استفاده ابزاری از این مسابل رواج پیدا کرده است.
اجازه بدهید هر کس خودش راه خودش انتخاب کند حالا درست یا غلط، اینجا قانون خود را دارد و آنجا قانون خود.
سلام تو یک مشکل اساسی داری اینکه نمی خواهی قبول کنی اسلام مال ۱۴۰۰سال پیش است از یک طرف سنگ اسلا را به سینه می زنی و ایه می خوانی از یک طرف حرف های آزادیخواهانه می زنی
وجدانا بشین با خودت سنگ هات را وا بکن و ما را خر فرض نکن بشین فکر کن ببین این دین درست است
ترور سنگسار حجاب اعدام نوجوانان ولایت فقیه شورای نگهبان قطع دست دزد شلاق زدن مشروب خوار تعطیل کردن روزنامه ها کشتن همجنس بازان و….بازهم بگم؟
********************
🙂
من بانظر شما کاملا موافقم
باتشکر از مطلب خوبتان فقط مواظب باشید شامل آیه شریفه که مرقوم فرمودید نباشید ما در خصوص حجاب نص صریح در سوره نور داریم واجتهاد در مقابل نص باطل هست اما اینرا باید درنظر بگیریم که حجاب شرط لازم هست ولی کافی نیست البته منظور چادر نیست عموم حجاب که بدن رااز دید نامحرم حفظ کند مثل صدف که مروارید را حفظ می کند که مورد طعمه هوسبازان قرار نگیرندبنده کار خانم فراهانی را تائید نمی کنم غربیها صرف مشهور شدن در مثلا”هالیوودرا به او دادند خیلی چیزها از او گرفتندباید مواظب بود طعمه شیطان واقع نشد.
با سلام
حجاب از نظر اسلام حکم اساسی است و باید رعایت شود.ولی از طرفی یک مسئله کاملا” شخصی است و نباید با زور و جبر تحمیل شود و هر کسی باید با اعتقاد کامل به آن عمل کند تا روح و باطن داشته باشد وگرنه یک پوشش ظاهری میشود. درضمن پوشش درهر زمان و مکان شرایط خاص خود را دارد.گاهی اوقات همان حجاب باعث میشود که بیشتر در معرض دید قرار بگیری.
فریبا
سلام من هنوز متقاعد نشدم درباره ی حجاب هر چی فکر میکنم به جایی نمی رسم . واکر شد ایه ای در این باره به من معرفی کنید. ممنونم………..
——————————————
من چند مطلب دربارهی حجاب نوشتهام. فکر میکنم هر چه لازم بوده برای طرح دیدگاهِ من در این یادداشتها آمده است.
د. م.
من در سند پیش گفتم پژوهش و تحقیق مسیری ظریف ولطیفه با متلک وزخم زبان ونیز کینه سیاسی نمیشه به جنگ موضوعات دینی رفت من برای نویسنده متاسفم همین