«صاحب خبر» یعنی چه؟

این دو بیت از سعدی و حافظ را بخوانید و مقایسه کنید:
۱. گوش‌ام به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست / صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم
۲. ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی / تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟

معنای «صاحب خبر» را می‌توان از همان بیت نخست فهمید. صاحب خبر، اشاره به دوست، معشوق یا یار دارد. یعنی مترصد این بود که چه کسی خبری از یارم به من برساند. خودِ یار آمد و من از خودم بی‌خبر شدم. در نتیجه این تعبیر «صاحب خبر» به معشوق باز می‌گردد نه به عاشق. ولی در بیت دوم ظاهراً تعقیدی هست. مصرع دوم بیت می‌گوید تا راهرو نباشی، راهبر نخواهی شد. عاشق کسی است که همیشه به دنبال معشوق می‌دود. در نتیجه، معنای‌اش این است که برای رسیدن به مقام معشوقیت، باید عاشقی کرد؟ مگر عاشق شدن به اختیار است؟ اما معنای «بی‌خبر» و «صاحب خبر» در مصرع اول، در حد معنای ظاهر آن نیست؟ بی‌خبر را می‌توان به «بی‌خبر از خود» معنا کرد، مثل بیت سعدی؟ و «صاحب خبر» را می‌تواند به «دوست» معنا کرد؟ چنین اگر باشد، تکلیف آن مصرع دوم حافظ چه می‌شود؟ می‌بینید که اگر قرار باشد از معنای مستقیم بیت فاصله بگیریم گرفتار تأویل و تفسیرهای عجیب و غریبی می‌شویم که نهایت نخواهد داشت. در نتیجه، معنای «صاحب خبر» در بیت حافظ و سعدی متفاوت است هر چند هر دو از تعبیر «بی‌خبر» و «صاحب خبر» استفاده کرده‌اند. معنای صاحب خبر در بیت حافظ یعنی صاحبِ خبر، یعنی دارای خبر. و برای حافظ رسیدن به مقام صاحب خبری در گرو این است که راهرو که همان بی‌خبر باشد باید سلوک کند و پیروی تا برسم به مقام صاحب خبری و راهبری.

از این دست تأویل‌های عجیب و غریبی که از حافظ می‌شود در کشور ما به کرات رخ داده است. و مخصوصاً در مورد حافظ، بهترین راه سانسور شعر او بوده است. سانسور همیشه این نیست که کلمات و عبارات نویسنده یا شاعر را حذف کنی. بعضی اوقات با ارایه‌ی تأویل‌های دور از ذهن و عجیب و غریب می‌شود سخن کسی را سانسور کرد. نمونه‌ی اعلای‌اش همین کتاب «تماشاگاه راز» آقای مطهری است که سانسور تمام عیار شعر حافظ است. وقتی حافط می‌گوید: «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت…» مرادش روشن است. این سخن پهلو به پهلوی سخنان کفرآمیز می‌زند و اصلاً سخنی است کفر آمیز. ولی نویسنده چون حافظ را شخصیتی الهی می‌دیده است و نمی‌توانسته تصور کند که اندیشه‌های کفرآمیز از ذهن او عبور کرده، ناگزیر به تأویل‌های دور از ذهن می‌شود. گاهی اوقات برای فهم سخن یک نویسنده یا شاعر کافی است به مدلولات مستقیم سخن او توجه کنیم. شکی نیست که در بسیاری موارد شاعر از استعاره هم استفاده می‌کند. در مواردی که نیاز به تأویل هست، باید به سوابق و اشاره‌های دیگری که در متن موجود است توجه داشت و با عنایت به آن‌ها به سوی رمزگشایی از متن رفت، نه این‌که ذهنیت خودمان را به نویسنده یا شاعر تحمیل کنیم.

گاهی اوقات برای فهم معنای یک بیت می‌شود از بیت‌های مشابه خود شاعر یا شاعران دیگر مدد گرفت. گاهی اوقات، مثل این مورد، این کار عملاً باعث گمراهی و پیچیدگی معنای شعر می‌شود.

بایگانی