تیغ دادن در کف زنگی مست
دیشب تلویزیون بیبیسی فیلمی را نشان داد با عنوان «خلاصهی همهی ترسها». داستان فیلم از این قرار است که یک گروه تروریستی بمبی اتمی را در بالتیمور منفجر میکند و ظاهر قضیه طوری نمایش داده میشود که دستور انفجار بمب را رییس جمهور روسیه داده است. پیش از آن حملهای شیمیایی به گروژنی در چچن میشود و باز هم ظاهر قضیه طوری است که همه چیز زیر سر دولت روسیه است. درست وقتی که دو کشور آمریکا و روسیه در آستانهی جنگی اتمی قرار دارند، دقایقی پیش از پرتاب موشکها، یک گزارشنویس سیا میتواند سرنخ ماجرا را یافته و نشان دهد که یک نئونازی همهی این انفجارها را ترتیب داده است تا آمریکا و روسیه را در برابر هم قرار دهد برای اینکه کمونیستها و کاپیتالیستها یکدیگر را نابود کنند و تنها فاشیسم باقی بماند!
کمی به سناریو و وقتشناسی تلویزیون دقت کنید. در بحبوحهی جنجالها بر سر قتل افسر اطلاعاتی سابق روسیه در لندن، هنوز هیچ کس مستقیماً گریبان پوتین را نگرفته است. فکرش را بکنید که فردا مدعی شوند دو سه نفر مأمور اطلاعاتی خودسر (!) یکی از دشمنان بیخطر پوتین را کشتهاند و روح پوتین از آن بیخبر بوده است.
یکی از نکات جالب فیلم این است. زمانی که رییس جمهورهای آمریکا و روسیه مدام دارند برای هم خط و نشان میکشند و همدیگر را ملامت میکنند، ناگهان رییس جمهور روسیه با عصبانیت بر میگردد و به رییس جمهور آمریکا میگوید که تو مرا به خاطر گروژنی ملامت نکن. شما خودتان دستتان به خون مردم ناگازاکی و هیروشیما آلوده است! راستی در دنیای سیاستِ امروزی واقعاً چه کسی صلاحیتِ اخلاقی دارد که بگوید چه کسی میتواند و باید دسترسی به سلاح هستهای داشته باشد؟ ممکن است یکی بیرون از بازیهای سیاسی وجود داشته باشد که بتواند مرجع اخلاقی قابل اعتمادی باشد؟ به نظر من این مرجع مطلقاً نمیتواند هیچ یک از کشورها و سیاستمدارانی باشند که خود سلاح هستهای دارند یا نقشی در جنگی هستهای داشتهاند. ناظر بیطرف کیست تا این تیغ را از کف زنگیِ مست (همهی زنگیهای مست) بگیرد؟
[سياست] | کلیدواژهها:
داریوش گرامی!ممنون از لطفت.اما هنوز مشکل باقیست.گفت:من قضی لاخیه المومن حاجه کمن عبد الله دهرا.مومن نیستم.اما اخ چی؟بزرگواری.توضیحی بود به جی میل بفرس.
***
عزیز جان،
هر کار کردم نشد. من از کدهای بلاگفا سر در نمیآورم متأسفانه. از اینجا به بعد کاری از دستِ من ساخته نیست. مگر اینکه به بلاگاسپات اسبابکشی کنی. شاید آنجا بشود کاری کرد.
د. م.
salam
tahlil khubi az film dashtin,tu donyaye emruz tashkhise marze khubi va badi,zeshti va zibaei,dorosto eshtebah,hame sakht shoe natanha dar babe siyasat,ke tu hame chi,chon adam inghadr zendgi ro dore sare khodeshun charkhundan ke engar saro tahesho gom kardan,be har surat movafagh bashin,rasti age ghesmate tarabestan ro tori tarahi mikardid ke mishod chand ta ahango poshte sare ham bara pakhsh entekhab kard kheili lai bud.
paydar bashin.
استاد گرانقدر! مشعوف شدیم از این تحلیل علمی و سطح بالای شما!!!
بلا شک تنها شما صلاحیت اخلاقی این را دارید که چه کسی سلاح هسته ای داشته باشد و چه کسی فاقد آن باشد!
***
برادر جان،
شما چقدر زود همه چیز را به خودتان میگیرید! راستی شما کدام طرف هستید؟ یعنی طرف کی هستید؟!
د. م.
آن هنگامی که چشمان اشک الود پدر لیتویننکو را دیدم…
آن هنگامی که خبرهای کشتار چچن های کودک و پیر ، زن و مرد را میشنیدم…
وقتی مغز متلاشی شده آنا پولیتکوفسکایا برابر چشمانم مجسم شد…
آن هنگامی که فهمیدم هواپیماهایی که بمب بر سر مردم بد بخت دارفور میریزند ساخت روسیه اند…
آن هنگامی که ماجرای پرونده کمپانی نفتی یوکوس را دیدم…
نفرت سراسر وجودم را فرا گرفت…
نفرت از هیولایی که در کرملین لانه کرده.
خدا کند این بار جان انسانها قربانی معامله روس و انگلیس نشود.
سری به مای حقیر نمیزنی؟
سلام
The Sum of All Fears by Tom Clancy
شاید هیجان انگبزترین کتابی باشه که خوندم. بعدش یه مدت کتابهای Clancy رو می خوندم ولی هبچ کدوم به خوبی اون نبود بعضیهاش هم اصلا مالی نبود. تا اینکه مزخرفی به اسم Executive Orders رو نوشت، تنها کتابی که نیمه کاره به سطل زباله انداختم. الغرض فیلم و کتاب گره های مشترکی دارند اما در کتاب به جای فاشیستها آلمانی، پشت پرده مسلمانان عرب قرار دارند! البته Clancy کتاب رو در سال ۹۱ منتشر کرد که گمونم اون زمان اینفدرها politically incorrect نبود که مسلمونا تو آمریکا بمب اتم بترکونن! 🙂