روشهای سست توجيه يک خطا
در برنامهی خبر تلويزيون بیبیسی، يکی از مدافعان سخنان پاپ میگفت که پاپ بايد عليه خشونت موضع بگيرد. او نمیتواند کشته شدن اين همه مسيحی را در نقاط مختلف جهان ناديده بگيرد. راست میگويد. اما پاپ بايد عليه چه کسی موضع بگيرد؟ پاپ بايد چه کسی را نقد کند؟ پاپ میتواند خشونت به نام دين را محکوم کند (و اين شامل همهی اديان میشود نه اسلام). پاپ چنانکه میتواند خشونت به نام دين و سوء برداشت از روح پيام دينی را محکوم میکند، اگر اهل انصاف باشد و واقعاً صلحطلب و خشونتستيز، نگاهی هم به گذشتهی مسيحيت و پيشينيانِ خودش هم میاندازد و رفتار بعضی از پاپهای متحجر پيش از خودش را هم محکوم میکند. اما میدانيم که پاپ هرگز چنين نخواهد کرد. نهاد رهبری دينی واتيکان چنين قواعد و چنين آدابی ندارد. اين تيغ دستهی خودش را نمیبرد! پاپ نمیخواهد بگويد آگاهانه و به قصد سخنانی را نقل کرده است که شخص پيامبر اسلام را نفی کند و به دنبالِ آن پيام اسلام را. درست است. وقتی نفسِ اسلام را، تمام پيام اسلام را، پيامبر اسلام را رد کنی و اهل خشونت معرفی کنی، طبيعی است که اقليت بدکاری که همه را بدنام کردهاند، رد میشوند. اما هدف پاپ تقبيح خشونت اقليتی تروريست نبوده است. او خواسته از اين بهانه استفاده کند و بغضاش را نسبت به اسلام نشان دهد.
من نمیتوانم باور کنم که پاپ اهل معنويت باشد، به پيام «مسيح»، چنان که خود مسيحيان میگويند باور داشته باشد و چهرهای هولناک از «محمد» ترسيم کند. غريبتر اينکه پاپ با وقاحت بر حرف خويش پا میفشارد و به قلب سخنان خودش اشاره نمیکند. هيچ کس مسئول سوء تعبيری سطحی از سخناناش نيست. اما وقتی جوری سخن گفتی که از صد نفر، نود و نه نفر يک معنای واحد از آن فهميدند و رسماً برای جهان مسيحيت – ولو به مثل و با نقل قول – «تمام جهان اسلام» را مظهر و عينيت خشونت و شرارت شمردی، ديگر بحث «سوء تعبير» در ميان نيست. پاپ در جهان پانصد سال پيش زندگی نمیکند. سخناناش فقط به گوش چهار نفر کاتوليک نمیرسد. پاپ ذهن و باورش در قرنهای ماضی منجمد شده است و گويی هزاران سال است که خواب بوده است، خواب اصحاب کهف. اين جهان در نيم قرن گذشته، هزار و يک تحول را از سر گذرانده است. «جهانی شدن» تبعات زيادی داشته است و يکی از تبعاتاش حضور پر رنگ پيروان تمامی اديان در سراسر جهان است. پاپ بيرون از خود کس ديگری را نمیبيند.
هيچ کس توجيهگر خشونت و تروريسم نيست. مخصوصاً من يکی خشونت به نام دين را نمیپذيرم، تحت هر بهانهای. اما بسيار تفاوت است ميان نفی خشونت و حمله بردن به پيامآور آن دين (پاپ واقعاً چه اندازه تاريخ و فرهنگ و عقايد اسلام را میشناسد؟). پاپ قصد گفتوگو با مسلمانان را ندارد. او رسماً پنجرههای گفتوگو را بسته است. اين کوچکترين نشانه است از اينکه پيشوای مسيحيان کاتوليک «عقل» را معزول کرده است و با احساس و عاطفه و باور متعصبانهی کاتوليکاش دارد زندگی میکند.
بحثهای رسانهای در غرب هنوز ادامه دارد و حداقل در رسانههای انگليس، بيشتر مردم مخالف سخنان او هستند. تنها کسانی که دارند مأيوسانه دست و پا میزنند و هيچ موضع محکمی برای دفاع از سخنان نينديشيدهی پاپ ندارد، پيروان بینوای او هستند که بايد پاسخگوی بیتدبيری و بیخردی رهبرشان باشند. من داغ ننگ بر پاپ نمیزنم. پاپ انسان است. خطا میکند. بايد به خطایاش اذعان کند و مقياس خطای خود را هم در نظر بگيرد. پاپ يک عذرخواهی جدی و صميمانه به مسلمانان بدهکار است و دريغ که دارد وقتکشی میکند و میخواهد با رندی قضيه را ماستمالی کند و بگويد حرف مهمی نزده است! شايد عدهای از روشنفکران زياد سخن پاپ را به چيزی نينگارند (کی شود خورشيد از پف منطمس؟!)، اما مسلماً مسلمانان عامی (عامی در هر دينی هست)، به اين سادگی با قضيه برخورد نمیکنند. آموزش دادن عوام (يهودی، مسيحی يا مسلمان) و بالا بردن سطح رواداری آنها کار سادهای نيست. اما دورانديشی و تدبير و دپيلماسی برای رهبران، آن هم برای يکی در حد و اندازهی پاپ، فرض واجب است. بحث فقط بر سر نوع باور دينی نيست، بحث بر سر دپيلماسی است. بحث بر سر نحوهی بيان است. پاپ باورش را به زشتترين و ضعيفترين شکل ممکن بيان کرده است. پاپ سخناش بايد معطوف به نتيجه باشد. پاپ لاجرم سخنی میخواسته بگويد که صلح و آرامش را بيشتر کند و رنج بشر را کاهش دهد. وقتی سخناش باعث از ميان رفتن صلح میشود و به خشونت دامن میزند، اين چه نوع دعوت به صلح و نفی خشونت است؟
پ. ن. چشم. متن کامل سخنان پاپ را هم جايی نقل میکنم و خلل به اصطلاح «استدلال» مخللاش را نشان میدهم. بگذاريد از مصيبتهای بعد از اسبابکشی خلاص شويم.
پ. پ. ن. از بازتاب: پاپ چه گفته بود؟
ژاک شيراک هم بدون اينکه مستقيماً از پاپ انتقاد کند، گفته است بايد در استفاده از زبان ديپلماتيکتر رفتار کرد و از ايجاد تنشهای مذهبی پرهيز کرد. فرق است ميان اسلام به عنوان يک دين در خور احترام و اسلامگرايان افراطی که از دين به عنوان ابزار سياسی استفاده میکنند. کاش پاپ کمی سياستمدارتر بود!
[دربارهی پاپ بنديکت, دين] | کلیدواژهها:
با سلام
الحمد لله الذی جعلنا من المسلمین و رزقنا من الطیبات
خداوند همه ما را به راه صحیح هدایت کند که اگر لطف و کرم او نباشد هرگز با این عقل ناقص به منزل مقصود نخواهیم رسید. با تشکر از شما
اصولا مذهب و تعصب همه جا با هم عجین شده اند و تفکر شدید مذهبی مانع از استدلال منطقی است و این اختصاص به مذهب خاصی ندارد. پیروان متعصب اسلام و مسیحیت و یهود و … در این خصیصه مشترکند!
نوع نگارش وبلاگ خیلی جذابه و آدم ناخودآگاه تا ته مطالب رو می خونه ، تبریک میگم .
اگه قابل بودیم خوشحال می شم افتخار بدید و سری بزنید .
سلام
مطالبتون برام جالب بود
وبلاگ من در باره مسیحیت میباشد سر بزنید بد نیست