نقد تمام عيار
سلسلهی نقدهای سعيد حنايی کاشانی بر يادداشتهای اکبر گنجی دربارهی شريعتی هنوز ادامه دارد (آخرين يادداشتاش «شريعتی، مارکس و حقوق بشر» است). تا به حال گنجی به هیچ کدام از اینها پاسخ نداده است و حقيقتاً فکر میکنم جای پاسخ هم ندارد. سعيد حنايی حق مطلب را به خوبی ادا کرده است و سنجيدهتر، منطقیتر و برندهتر از اين نمیشود سخنان گنجی را نقد کرد. من به اين میگويم نقد تمام عيار. نويسندهی فلّ سفه، هم مستقيماً به آثار شريعتی مراجعه میکند و آنها را نقل میکند، هم عبارات گنجی را درست در کنار آنها نقل میکند و هم رأی خودش را با تکيه بر مستنداتی که دقيقاً پيش روی خواننده است ارایه میکند. به گمان من، هيچ کس تا به حال به اين شيوايی نتوانسته سست بودن و پریشان بودن نقدهای گنجی از شريعتی را نشان بدهد. دست مريزاد! (هر چند ظاهراً سعيد حنايی کاشانی هنوز با من سر ماجرای آشوری و عبارات تندی که به کار برده بودم، قهر است!).
[دربارهی اکبر گنجی] | کلیدواژهها:
نه با آقای گنجی کار دارم، نه با آقای حنایی، و نه با جنابعالی. هیچوقت هم ذهنم را مشغول دعوای موافقان و مخالفان شریعتی نکردهام. اکنون نیز نمیکنم.سخن من، از زاویهی دیگری، آنهم مربوط به شماست. چیزی که مرا شگفتزده کرده، حالتِ سمپاتی ِ شما نسبت به آقای حنایی است!! منطقاً و انصافاً از کجا فهمیدید که آقای گنجی پاسخی ندارند و ناتوان از پاسخ هستند؟!! دست کم بگویید به احتمال زیاد! چرا ایناندازه قاطع و استوار میگویید؟!
***
من نظر خودم را گفتم. گنجی در برابر این نقدها اگر پاسخی داشته باشد (که بسيار بسيار بعيد است داشته باشد)، شاهکار کرده است. مهم نفی و نقض ادعای او دربارهی شريعتی بوده است و همین برای من کفايت است. بعد هم اصلاً حالت سمپاتیای در بين نيست. من خودم نه وقت اين را داشتم نه بضاعتاش و نه امکاناتاش را که بنشينم مستقيم از آثار شريعتی نقل قول کنم و مدعای گنجی را نقض کنم. اين کار را سعيد حنايی کاشانی کرده و بايد از او سپاسگزار بود. نکتهی ديگر اينکه من در همان يادداشت نخستام با شدتی بسيار بيشتر گنجی را در واقع «ملامت» کرده بودم. پس چرا در باوری که فکر میکنم درست است و هنوز هيچ بينهی محکمی بر خلاف آن نيافتهام «قاطع و استوار» نباشم؟ آقای گنجی در اين مورد سخت اشتباه میکند و مسأله چيزی در حد لجاجت است. و اين برای گنجی مايهی تأسف است.
میتونم بپرسم شغل شما چیه؟؟ اگه اشتباه نکنم ساکن لندن هستید..برام جالبه بدونم آدمی مثل شما با تحصیلات احتمالا فلسفه یامشابه اون(علوم انسانی) در لندن به چه کاری مشغوله…مدتیه که مطالب شمارو میخونم ..قلم زیبایی دارید…موفق باشید
****
مترجم و ويراستار مقالات علمی. همين.
سلام
آن گوشه ی حجر، همان دامان هاجر که مرحوم دکتر می گفت خانه ی او تنها در آن گوشه متمایل می شود، همان جا دعایت کردم.جانم
***
حجات مقبول برادر! اميد که از حج گل راهی به حج دل برده باشی.
داریوش عزیز! بر باورتان استوار باشید، نه بر جواب نداشتن ِگنجی یا حنایی یا هر کسِ دیگر. وقتی کسی حرفی را نقد می کند و نمی پذیرد، بر نقد خود استوار است نه بر جواب نداشتن ِ حریف. شاید، و فقط شاید حریف جوابی داشته باشد. جز این اگر باشد، دیگر چه جای گفتگو؟!!
***
هادی جان،
باب گفتوگو باز است. گنجی هيچ نگفته است، نه نفياً نه اثباتاً. خوب است اگر برای اينها جوابی دارد بنويسد. «ما همه کرديم کار خويش را / ای بزرگ آخر بجنبان ريش را!»
اینم مقاله ی من: ورزشی، فلسفی، سیاسی. اگه خواستیذ، بخونید آن را:
http://www.parsfootball.com/news/9656.html
ببخشید رودهدرازی میکنم! وقتی شما پیشاپیش، مطمئنید که طرف، پاسخی ندارد، دیگر چه باب ِ گفتگویی و چه انتظار ِ پاسخی؟!! شما فقط نشستهاید که او یا جواب ندهد، یا پرت و پلا بگوید! باور کنید سر ِ سوزنی در مقام دفاع از کسی نیستم. هرگز! حرف و سخن و دغدغهی من، دربارهی “روش” است، نه ارزش ِاین و آن کس یا سخن.
***
هادی جان،
اين جمله را دوباره بخوان: «حقيقتاً فکر میکنم جای پاسخ هم ندارد» اين جمله فرق میکند با اينکه بگويد اکبر گنجی اصلا ديگر نمیتواند هيچ چيز بگويد. شايد بايد روشنتر مینوشتم. اميدوار بودم حداقل شما مفهوم اين جمله را آن قدر نپيچانيد. حرف من، اعتقاد من، بسيار روشن است. اکبر گنجی نقد کرده (به نظر من نقدی سست) و پاسخ نقد را شنيده (به نظر من پاسخی استخواندار و سنجيده). اين نگاه مرا به اينجا میرساند که اکبر گنجی نقدش در موضعی ضعيف و ناکام است مگر اينکه او بتواند شواهد تازهای جز آنچه تا به حال نوشته است ارايه کند. اگر قرار باشد مرتب همين حرفها را تکرار کند، توهين به شعور مخاطب است. ما ضعف ادراک يا ثقل سامعه نداريم. اگر حرف متينی باقی است که او نگفته است، بهتر است آنها را بگويد. يا واقعاً بتواند نشان دهد نقدهايی که نويسندهی فل سفه از او کرده وارد نيست (که اين کار را من کار دشواری میدانم و از اکبر گنجی بعيد). نمیخواهم کلنجار بيهوده بروم. فکر میکنم اگر فاصلهی عاطفی را با هر دو نوشته حفظ کنيم، دعوايی لازم نخواهد بود.
حالا گرفتم چه میگویید. با شما موافقم
اقای محمدپور: لطفا می تونید بگید که این مقالات علمی را برای کی و ار کدام زبان ترجمه و ویراستاری می کنید؟
***
زباناش معلوم است: از انگليسی به فارسی و بر عکس. سؤال ديگری اگر داريد، ایميل بزنيد تا اگر لازم بود توضيح بدهم. همه چيز را آدم در وبلاگ نمینويسد. به هر حال زندگی هر آدمی يک مرز خصوصی هم دارد!
گنجی این بار نقد جدی تر و عمیقی از شریعتی کرده و جواب همه را یکجا داده است. حالا اگر منتقدان در حد گنجی هستند به او جواب دهند
***
خوب بود لينکاش را اينجا میگذاشتيد. شما هم اينقدر تند نرويد. بگذاريد منتقدان گنجی هم حرفهایاش را بخوانند. شايد آنها هم جواب محکمتری داشتند.