بسته‌ی اصلاحاتی!

این روزها زیاد به این جمله بر می‌خورم که به فلانی رأی می‌دهم چون اصلاح‌طلب است یا به فلانی رأی نمی‌دهم چون اصلاح‌طلب نیست. این جمله، جمله‌ای است مناقشه‌آمیز و راهزن. گذشته از این، همین نوع نگاه‌ها باعث شکاف در جامعه می‌شود و بدتر از آن، به نظر من، باعث باختن بازی انتخابات در برابر جبهه‌ی احمدی‌نژاد می‌شود. دلایل‌ام را توضیح می‌دهم.

مهم‌ترین دلیل من این است: واژه‌ی «اصلاحات» و تعبیر «اصلاح‌طلبان» در کشور ما بسیار مبهم است (و از جنسِ – به قول دوستی نازنین – «کلیات ابوالبقا»ست!). هیچ کس دقیقاً نمی‌داند اصلاحات شامل چه چیزهایی هست و چه چیزهایی را در بر نمی‌گیرد. همه البته تصوراتی کلی از اصلاحات دارند. همه ظاهراً می‌پذیرند که اصلاحات با رسانه‌های آزاد سرِ همدلی دارد یا خواهان محدود شدن قدرت‌های بی‌قید و شرط اهل سیاست و مدافع شفافیت و پاسخگویی است. اما با این کلیات، وقتی به مصادیق می‌رسیم، مشکلات ما شروع می‌شوند. به جرأت می‌گویم که در کشور ما روی هر کس که شهره به اصلاح‌طلبی است انگشت بگذارید، می‌شود از همان زاویه‌ی اصلاحات به او خرده گرفت. عرض بنده البته این نیست که چیزی هست به اسم اصلاحات و من با آن مخالفم. عرض بنده این است که این تعبیر عرض عریضی دارد و بسیار تفسیر بردار است. کسی که برای من اصلاح‌طلب است،‌ برای کس دیگر نیست. کسی که، مثلاً، برای من نماد نیرنگ و حیله‌گری است، شاید برای کس دیگری اصلاح‌طلب باشد. در نتیجه، این تعابیر و برچسب‌ها، کمک چندانی به حل مشکل ما نمی‌کند.

ما نیاز به مقوله‌بندی‌های روشن‌تر و جدی‌تری داریم. من فکر می‌کنم دیگر وقت آن نیست که دوباره از سوراخ مفاهیم کلی و نامتعینی مثل «اصلاحات» و «مردم‌سالاری» (دینی یا غیر دینی) گزیده شویم. لازم نیست ارزش‌های متعالی انسانی و مدنی را قربانی کنیم. ارزش‌های مهم کشورداری لزوماً مندرج یا مستتر در این تعابیر پر ابهام نیستند. من فهم روشنی از «اصلاحات» یا «اصلاح‌طلبی» ندارم (و البته به آن اشکالاتی هم دارم). اصلاحات، یک بسته نیست که بگوییم موسوی تمام اقلام این بسته را داراست و کروبی نه (یا بر عکس، کروبی نماد تمام عیارِ بسته‌ی اصلاحات است و موسوی نیست).

اصلاح‌طلبان حکومتی و حزب‌های شناسنامه‌دار کشور (هر جوری که فکر می‌کنند و با هر سیاستی که دارند)، البته جای خود را دارند. اما من به عنوان کسی که می‌خواهد مستقل از دسته‌بندی‌های سیاسی باقی بماند، فکر می‌کنم باید به احتیاط با این تعابیر برخورد کرد. شاید کسی که رسماً عضو یا گرداننده‌ی یک حزب «اصلاح‌طلب» است یا شهره است به «اصلاح‌طلبی» (و حتی متمایل است به «اصلاح‌طلبی») از دیدِ من چندان چهره‌ی مناسبی نباشد برای آرمان‌هایی که دارم (آرمان‌هایی که اشتراک بسیاری با آرمان‌های اعلام شده‌ی این «اصلاح‌طلبان» دارد). از نگاه به اصلاحات به مثابه‌ی یک «بسته» باید عبور کرد؛ این نگاه‌های ذات‌گرایانه، راه توسعه را درازتر می‌کنند.

بایگانی