۱. خاتمی پس از آن همه کش و قوس، رفتناش مُهرِ خاتمتی بود بر یک دوران که شهره بود به «دوران خاتمی». رفتنِ اینچنینیاش عاقلانه بود و هر نوع بازگشتاش به صحنهی انتخابات خطایی است آشکار. هنوز انگشت به دهانام از دوستانی که با دستپاچگی دنبال منصرف کردن میرحسین موسوی و دوباره به میدان کشاندن خاتمی بودند. حداقل باید به رأی و استقلال نظر خودِ خاتمی احترام میگذاشتند. به هر تقدیر، خاتمی رفت. میرحسین موسوی و کروبی ماندند.
۲. میرحسین موسوی، به ویژه پس از سخنان امروزش، چهرهاش برای من آشکارتر شده است. من هیچ تصویر و خاطرهی روشنی از موسوی نداشتم. ما جوانهای نسلِ آخر دورهی هاشمی و دورهی خاتمی هستیم. موسوی متعلق به خاطرهی زندهی جوانی ما نبود. اما دارد میشود (به نظر من). من در کلامِ موسوی، شاخ و شانه کشیدن، فخر فروختن، هیجانهای دور از خرد و منطق و عوامفریبی ندیدم. موسوی، خودش بود و این چیزی که هست و من دیدم، کسی است که در خور احترام است. هر قدر که نسنجیدگی و شتابزدگی رییس جمهور فعلی اسباب خجالت میشد، لااقل آدم میتواند بگوید با سخنانی که از موسوی میشنود، عرق شرم بر پیشانیاش نمینشیند. این امتیازی است مثبت.
۳. به اعتقاد من، هراسی که دوستان از احتمال ناکامی میرحسین موسوی در انتخابات دارند بیهوده است. استدلال این دوستان این است که رأی میرحسین موسوی حداکثر همسنگ رأی احمدینژاد خواهد بود. رأیگیری به دور دوم کشیده میشود و حریف موسوی با تقلب رأی خواهد آورد. من تصور میکنم اختلاف رأی موسوی و احمدینژاد به قدری نخواهد بود که بتوان با تقلب یا رأیسازی موسوی را از میدان بیرون کرد. اگر هم این تحلیلِ من درست نباشد، باز هم من فکر میکنم باید از موسوی در این مبارزه حمایت کرد. موسوی یک تفاوت بزرگ با خاتمی دارد. خاتمی ماههای طولانی با اگر و اما دربارهی ورود به مبارزهی انتخاباتی حرف میزد (لابد دلایلی دیگر جز این دلایلی که ما میشنویم داشته است) و آخر کار هم از میدان کنار کشید و آبرو و احترام خود را حفظ کرد. اما موسوی، به نظر من، هم ورودش و هم مواضعاش قاطع و روشن بود. تردیدی در رویکرد و نوعِ سخنانِ او نبود. بعید هم میدانم موسوی به هیچ دلیلی بخواهد از مبارزهی انتخاباتی کنارهگیری کند (خاتمی حداقل میتوانست به خاطر بعضی از اطرافیاناش کنار بکشد!).
۴. سازمان مجاهدین و جبههی مشارکت با حمایت از موسوی، راهی خردمندانه را اختیار کردند. امیدوارم خردِ سیاسی در این دو تشکل سیاسی، پایدارتر از اینها بماند. این دو تشکل میتوانند زبدههای تجربهی سیاسی خودشان را، و نه رادیکالتریناش را، در اختیار همراهان و همفکران موسوی قرار دهند و به نهادینهتر شدن اندیشه و نگاه سیاسی در ایران کمک کنند.
منتظر رخدادهای تازه میمانم و باز هم خواهم نوشت.
مطلب مرتبطی یافت نشد.