خواننده از متنها نمیفهمد نویسندهی این متون چه کسی است و چه اتوریتهای برای نوشتنِ اینها دارد. میشود با حدس و گمان پای آقای عنایت فانی را وسط کشید. شاید هم بتوان با ظن و گمان به علیزادهی طوسی (اسم مستعار است دیگر؛ فهماش زیاد سخت نیست) هم رسید. این متون برای آموزش دادن ترجمه اتفاقاً بسیار خوب و آموزنده هستند، با یک تبصرهی مهم. یا به عبارتی با یک اشکال چشمگیر و آزاردهنده.
شاید الآن نزدیک به پانزده سال باشد که کارم ترجمه است و انواع و اقسام متون را از فارسی به انگلیسی و بالعکس ترجمه کردهام، با کیفیتهای مختلف (از افتضاح گرفته تا عالی به نظر خودم!). اساساً هم اعتقاد ندارم که یک مترجم یکسره افتضاح ترجمه میکند یا همیشه عالی ترجمه میکند. بسته به شرایط نوع ترجمه هم تغییر میکند. خلاصه اینکه این متون بیبیسی را از دیدِ فردی خواندم که کارش ترجمه است.
به نظر من اشکال بزرگ این صفحات این است که خیلی آمرانه و با تحکم و اتفاقاً بدون استدلالهای قوی و محکم است. گذشته از این، در صفحهای که نام و نشان درستی ندارد و معلوم نیست دقیقاً چه کسی اینها را مینویسند، اینجور (+) حمله کردن و به تمسخر گرفتن دستاوردهای زبانپژوهانهی کسی مثل داریوش آشوری، دور از انصاف و حزم و احتیاط است (فرهنگ علوم انسانی آشوری را باز کنید تا ببینید معادلهای «رهیافت» و «رویکرد» را شخص ایشان به کار برده است). گردانندگان وبسایت بیبیسی اگر میخواهند به مترجمان بخش خبرشان ترجمه بیاموزند (که انصافاً این روزها در ترجمهی اخبار شاهکار و سرآمد (!) شدهاند و نامفهومترین و بیربطترین ترجمههای ممکن را عرضه میکنند)، بهتر است این جلسات را به طور خصوصی برای کارمندان خودشان برگزار کنند و برای بقیهی مترجمان عالم زیر پوشش تدریس خبرنگاری تعیین تکلیف نفرمایند. اینکه معادلهایی مثل «رهیافت»، «رویکرد»، «راهبرد»، «فرافکنی» یا «گفتمان» به مذاق ذهنهای قدیمی دبیران بیبیسی خوش نمیآید، دلیل بر بلادلیل بودن یا نادرست بودن آنها نیست. بفرمایید ما این معادلها را نمیپسندیم و با سلیقه یا سیاست وبسایت ما سازگار نیست. دلیل ندارد اصل ماجرا را تعطیل کنید.
وبسایت بیبیسی فارسی، نه فرهنگستان زبان و ادب پارسی است نه خانهی زبانشناسان و مترجمان زبده. آقای عنایت فانی یا هر بزرگوار دیگری که این صفحات را تنظیم میکنند، خوب است اندکی احتیاط بیشتر به خرج دهند و در پی اعمال سلیقهی خود آن هم به این شیوهی آمرانه و در لفافهی اتوریتهی بیبیسی بر نیایند. نادیده گرفتن تلاشهای زبانشناسانهی امثال آشوری، تنها عرض خود بردن و زحمتِ دگران داشتن است. بیبیسی بهتر است کار خودش را بکند و در همان عرصهی خبر اتوریته باقی بماند، تا اینکه بخواهد در عرصهی زبان، ادبیات، ترجمه، سیاست و فرهنگ و هنر هم برای خودش اتوریته درست کند. این خلط وظایف و نشناختن تکالیف همیشه دردسرساز میشود. عزت، احترام و اعتبار کسانی که این صفحات را مینویسند به جای خود. اما کسانی که خود زبانشناس و زباندان نیستند (و مرتب به فرهنگ کالینز ارجاع میدهند) و سابقهی کار کسانی مثل آشوری را ندارند که برای یافتن یک معادل تراشیده و خوشفرم دهها فرهنگ فارسی و انگلیسی را زیر و رو میکنند، بهتر است جایگاه خودشان را متواضعانه بدانند. همه قرار نیست آشوری باشند. همه قرار نیست میرشمس الدین ادیب سلطانی بشوند. همه قرار نیست بهاء الدین خرمشاهی باشند. اما انتظار میرود بیبیسی فارسی بداند کجا ایستاده است و از حد خود فراتر نیاید. تعیین تکلیف کردن آن هم برای کسانی که در کار ظریف و دشوار ترجمه استخوان ترکاندهاند، معنایی جز شتاب ندارد.
دقت کنید که من به اصل کار ایرادی ندارم. چنانکه عرض کردم اینها برای نوآموزان بسیار آموزنده است. ولی این متون را فقط نوآموزان یا مترجمانِ تازهکار خبر وبسایت بیبیسی نمیخوانند. خوب است در لحن و زبانی که به کار بردهاند اندکی احتیاط به خرج بدهند. نویسنده میتوانست از سلیقه و تشخیص خودش حرف بزند و با این صراحت و درشتی به اصل واژهسازی و معادلیابی حملهور نشود. من نمیدانم تصمیم به انتشار علنی این مطالب، آن هم بدون ویرایش پارهای از بخشهای آن و تعدیل لحناش، با که بوده است. هر چه هست، کاری بوده شتابزده و معنای روشناش خارج شدن از شأن روزنامهنگارانهی بیبیسی.
پ. ن. الگوی خودِ من در کار ترجمه، مراجعه به آثار مترجمان خوب بوده است و توجه به معادلهایی که آنها فراهم کردهاند و اتفاقاً وبسایت بیبیسی فارسی هیچ وقت در این شمار نبوده است. برای عبرت هم که شده بد نیست همین کلماتی را که آقایان بیبیسیچی به تمسخر گرفتهاند یا به آنها انتقاد شده است، در وبسایت خودشان جستوجو کنید تا فراوانی کاربردشان را ببینید. جا افتادن یک کلمه در زبان فارسی یا در ترجمه، پیرو سلیقه یا طبعِ من و شما نیست.
پ. ن. ۲. برای روشنتر شدن مطلب و پرهیز از گم شدن خواننده در متنهای طولانی مدرسهی بیبیسی، چند نمونه را که مصداق عینی سخن بنده است نقل میکنم (تأکیدها از بنده است):
«می پرسیم که با چه آگاهی و برای چه ضرورتی است که بعضی از «فرهنگستانهای سیّار» می آیند کلمه هایی مثل « گمانه زنی کردن»، «رهیافت»، «رویکرد»، «گزینه»، «راهکار»، «فرا فکنی کردن» و مانند اینها را از چنته های خود در می آورند و جانشین کلمه های رایج و متداول و همه فهم می کنند؟»
(نقل از اینجا)
جناب آشوری! لطفاً توضیح بدهید چرا مرتکب این همه گناه کبیره شدهاید؟!
«متأسّفانه در رادیو وتلویزیون شنونده مجال مراجعه به فهرست ترکیبهای «خود درآوردی» را ندارد. این گفتار را در دو نکته خلاصه می کنم: نکتۀ اوّل اینکه فقط در صورتی می توان ترکیب جدید در زبان فارسی ساخت که ضرورت واقعی داشته باشد و هیچ کلمه یا ترکیبی در زبان فارسی برای آن مفهوم وجود نداشـته باشد، و برای تشخیص این ضرورت باید به زبان فارسی مراجعه کرد، نه به لغتنامۀ انگلیسی؛ نکتۀ دوّم اینکه در صورت مسلّم شدن ضرورت ساختن ترکیب جدید، فقط کسانی که شناختی عالمانه از زبان فارسی دارند، مجاز به پرداختن به چنین کاری هستند، آن هم با همفکری گروهی و مسئولانه، نه با رأی و اطمینان فردی.»
(نقل از اینجا)
آدم حیران میماند از این همه امر و نهی و از موضع بالا سخن گفتن! اگر کسی به ترجمههای خود آقایان بگوید «من در آوردی»، چگونه توضیح میدهند؟ (دقت بفرمایید آن قید «در رادیو و تلویزیون» برای منحصر کردن این درسها به حوزههای کارِ خودشان این شلختگی و شتاب را توجیه نمیکند). جناب آشوری و امثال ایشان هم بد نیست استغفار کنند که بدون همکاری گروهی کاری غیرمسئولانه کردهاند و با رأی و اطمینان فردی، ذهن و زبان ایرانیهای را تباه کردهاند!
پ. ن. ۳ من هر روز در این صفحات، تازهتر از تازهتری پیدا میکنم و دلایلاش بیشتر تقویت میشود. در صفحهای که عنواناش «راهنمای کامل کلمهسازی بیضرورت» (!) است (همان لینک اول در بالا)، آمده است: «کسانی در کار ترجمه توفیق بیشتری پیدا می کنند که با روح و فلسفۀ زبان هم آشنایی داشته باشند ، وگرنه ممکن است که زبان فارسی را در برابر زبان انگلیسی عاجز ببینند و تصوّر کنند که فارسی زبانان برای مفهوم درست و کامل interaction کلمه ای ندارند، و آنوقت مثل فرهنگستانهای سیّار مثلاً inter را به «میان» و action را به «کنش» برگردانند و کلمۀ «میان کنش» را جعل کنند». فرهنگ علوم انسانی آشوری را باز کنید، دقیقاً به همین تعبیر «میانکنش» برخورد میکنید. خواننده اگر اینها را بداند، قطعاً در مییابد که در این عبارات چه اندازه نیش و طعنه خطاب به آشوری هست. یعنی آشوری در کار ترجمه توفیقی نداشته است و با روح و فلسفهی زبان هم آشنایی ندارد! چشم آقای عنایت فانی و علیزاهی طوسی روشن! لااقل این اندازه جوانمرد باشید که اسم آشوری را ببرید و بگویید کسانی مثل آشوری کارشان چرند است. این اندازه شهامت از خودتان به خرج میدادید حداقل.
مطلب مرتبطی یافت نشد.