آنچه امروز در ایران رخ داد تنها یکی از هزاران بود. این قطرههای پراکنده به مجرد اینکه به هم پیوند بخورند اقیانوسی میشوند که هیچ سد سکندری در برابرش نمیتواند بایستد. اما امروز گویاترین تصویر بود از اینکه راهپیمایی و تظاهراتی که در سایهی حمایت حکومت و در امن و آسایش رخ میدهد یعنی چه و تظاهراتی که از سر حمیت ملتی سربلند و نجیب که غروری زخمخورده دارد و جانی مجروح یعنی چه. امروز سند آشکار تفاوت بزرگ روز حمایت با روز حمیت بود!
روز ۲۲ بهمن را از این پس باید روز حمایت از قدرت و حمایت قدرت از سرسپردگاناش خواند و روز ۲۵ بهمن را روز حمیت نامید. میدانم که این شیرینی در کام ملت، به مذاق سرکردگان فتنهی محمودیه سخت ناگوار خواهد آمد. اما یک اتفاق بزرگ امروز رخ داد و نکتهای که مردم به شهود و غریزه میدانستند به عیان پیش دیدگانشان آمد: ملت ما اعتماد به نفس دارد و هر چقدر که آماج تیغ و تیر شود، باز هم قد راست میکند.
ز خشکسال چه ترسی؟ که سد بسی بستند:
نه در برابر آب
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور…
و ما همچنان نغمهخوان و استوار بر همان عهد آزادی باقی ماندیم. دلاور مردا که میرِ ماست و شگفتیآفرین ملتی که در خاک ایران مسکن دارد! این ملت عظیمتر از این است که فرومایگان بتوانند بر آنها بزرگی بفروشند و بیدادِ بیکیفر کنند! دست مریزاد به این دلیران!
مطلب مرتبطی یافت نشد.