یکی از بزرگترین حجتهای نه فقط مسلمانی بلکه انسان بودن برای من ابوسعید ابوالخیر است. صفای او، دوری گزیدن او از جزماندیشی، ذوق شاعرانه و انسانی او و معرفت اقیانوسوار دینی او بیشک او را در تراز انسانهای تماماً انسانی مینشاند که دین را برای آدمی میبیند نه آدمی را برای دین. این مسلکی است که در آن انسانیت در پای دین قربانی نمیشود. دین است که به انسان و به انسانیت اعزاز و تکریم مییابد. و در این اعزاز و تکریم میان هیچ انسانی – به هیچ وصف و کیفیت و خصلت و جنسیت بشری – تمایزی نیست. این مهر لبالب بوسعید را به انسان از روایت زیر میتوان دریافت:
«پس یکی از ماوراء النهر حاضر بود، این آیت برخواند «وقودها الناس و الحجاره» – و شیخ ما در آیت عذاب کم سخن گفتی – گفت: «چون سنگ و آدمی هر دو به نزدیک تو به یک نرخ است، دوزخ به سنگ میتاب و این بیچارگان را مسوز.» (اسرار التوحید، ص ۲۷۴)
هر بار که این جملهی بوسعید در خاطرم گذشته است، دلم لرزیده است و جانام مشتعل شده است. دینی که نتواند انسانی چون بوسعید را پدید آورد و شادی در جان آدمی بنشاند، دین نیست. دشمن انسان و دشمن خداست ولو در لباس دین و در لباس آیین خدا باشد.
مطلب مرتبطی یافت نشد.