دین، ذوقی است. کانون و محور دین ذوق است. چشیدنی است. بنای همان وحی محمد هم ذوق است و چشش. مضاف بر کشش. خواستم صحیفهی علی بن حسین را بگذارم کنار این بیت فخیم حافظ در استقبال از ماه رمضان. مختصرش کنم و حرف آخر را اول بزنم: رمضان ماه شادی است؛ ماه شادخواری است و شاد کردن و شادی پراکندن. در رمضان اگر خودت ناشاد بودی و دیگری را ناشاد کردی و آنچه خوردی (و نخوردی) به ناشادی خوردی (و نخوردی) سرِ رشته را از همان اول گم کردهای. پس بنای کار به نام چشیدن و چشاندن شادی. به نام همان ماهی است که مسماست به «شهر الطهور و شهر التمحیص و شهر القیام». پاک شدن از غم و کینه. پالودگی از آزار خویش و آزار غیر. قیام به فروشکستن خود و پنجه در پنجهی تنسک ریایی افکندن. این است اساس قصه.
روزه برای ثواب است بهر دینداران. ولی رندی چون حافظ میگوید این ثواب را با «زیارت خاکِ میکدهی عشق» خواهی برد. یعنی چه؟ زیارت میکده در کنار زیارت حج. دو عنصر ظاهراً متنافر. در میکده حکایت از بیخویشی است و پرده از خود بر افکندن. قصهی عشق هم در میان است. عشقی که مستی میدهد. عشقی که نقاب از خودی آدمی فرو میاندازد. عشقی که میگوید بی حساب و کتاب سر تسلیم بر زمین بگذار. عشقی که بنایاش بر محبت با غیر است. با غیر نیکی میکنی تا با خود نیک و پاک باشی.
وقتی علی بن حسین میگوید که: «و حتی لا نبسط ایدینا الی محظور» اشارتاش تنها به محظور محرمات آشکار شریعت نیست. نیازی نبود تا قرنها بعد رندی، حافظی، به ما بگوید که: مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن | که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست. اساس شریعت علی بن حسین هم همین است که شر مرسان. وقتی میگوید که: «و لا نتکلف الا ما یدنی من ثوابک»، مضمونی عظیمتر از این نیست که اگر قرار است خودت را به رنج بیندازی، حواسات باشد که هر رنجی به آن ثواب نمیرساندت ولو رنج روزهداری باشد. این روزهداری باید چیزی داشته باشد. باید تو را از خویشتن خالی کند. باید مدلولاش تطهیر و تمحیص باشد. اگر قرار باشد با مفاخرت بر غیر و با تکبر بر حتی رند شرابخوار مغرورانه در جادهی سلامت موهوم قدم بزنی، عاقبتات چیزی نیست جز همین تکلف. رنج ضایع سعی باطل پای ریش. آن وقت است که آفت عظیم در کمین روزهدار است: «ثم خلص ذلک کله من رئاء المرائین و سمعه المسمعین»: خودنمایی ریاکاران و شهرتخواهی شهرتخواهان!
صلای شادی است! ماه رمضان است: وقت، وقت شادخواری است! «و ان نراجع من هاجرنا» که بپیوندی با آنکه از تو بریده است و «ان ننصف من ظلمنا» و انصاف داشته باشی در حق آنکه با تو ستم میکند «و ان نسالم من عادانا» و راه دوستی را با آنکه دشمنی میکند با تو بپیمایی. این ماه، ماه تصفیهی خویش است نه تحکم به غیر و تکلف آفریدن برای دیگری. این است ابتدای آدمیزادی. بیایید در این ماه رمضان آدمتر باشیم!
مطلب مرتبطی یافت نشد.