عتیقه‌های کاون گاردن

پریروز بعد از ظهر راهی کاون گاردن شدیم تا ناهار دیرگاه‌مان را در پیتزاهات آن‌جا بخوریم. تا به حال این‌قدر زود به کاون گاردن نیامده بود. می‌دانستم در کاون‌ گاردن بازاری هست اما هرگز ندیده بودم از چه جنسی است. نگاه که می‌کنی گویی پا به بازار عتیقه‌فروشان گذاشته‌ای. هر چیزی این‌جا پیدا می‌شود. از اسکناس‌های کهنه و قدیمی تا ابزارهای دریانوردی صد سال دویست سال پیش. فروشنده‌ای که تلسکوپ تک‌چشمی و قطب‌نما و این جور و وسایل را می‌فروخت، کارتی به من داد که نام و نشان‌اش بر روی آن بود: آقای ویراف، شرکت اهورا! طرف گویا زردشتی بود. من علاقه‌ی عجیبی به این اشیاء خورده ریز دارم. اگر الهه همراه‌ام نبود شاید ساعت‌ها در این بازار گم شده بودم. این بازار مرا به دوران کودکی‌ام برد. یاد بازار روس‌های مشهد افتادم. هنوز هم وسوسه می‌شوم هفته‌ای یک بار به این‌جا سر بزنم شاید چیز دندان‌گیری نصیبم شود! امان از وسوسه‌های کودکی!

بایگانی