«نگریستن به ارتباط به منزلهی پیوند ذهنهای صادق قداست تن را مغفول میگذارد. حضور داشتن هم اهمیت خود را دارد، حتی در روزگار انگیزشِ کاملِ تنانه. تماس، که مهجورترین حس ماست و شاید جعل کردن آن از همه دشوارتر است، بدین معناست که همه چیز از آنجا که منزلتی یکسان دارند، و مردمی که غمخوارِ یکدیگر و برای هم ارزشی قایل هستند جویای حضورِ یکدیگرند. جستجوی حضور شاید به خودی خود دسترسی بهتری به جان و روحِ دیگری فراهم نکند، اما این دسترسی را برای تن فراهم میکند. و تن و جسمِ دوستان و خویشاوندان اهمیتی عمیق دارد. چهره، صدا و پوست کاریزمایی واگیر دارند. هیچ چیز به قدر تماس کهربا صفت و کنترلناپذیر نیست: ما از تماشای یکدیگر،بوسیدن، دست دادن و در آغوش کشیدن محظوظ میشویم. اینکه یکی از این حرکات نشان محبت باشد یا مایهی آزار، خود حکایتِ تفسیر و استنباطی است که مشمول تمامی مشکلاتِ دیگرِ هر حرکتِ متفاوتی نیز هست. تماس، علاجی برای معضل ارتباط نیست: بلکه ابتداییترین راهِ آن است و به همان اندازه لاعلاج و بیدرمان است. دریدا با پیکاری که علیه «مابعدالطبیعهی حضور» آغاز کرد، حق داشت که این اصل فلسفی را به باد طعنه بگیرد که در پسِ هر حرف صدایی است و در پسِ هر صدا جانی صاحب قصد و اراده که بدان معنا میبخشد. اما اندیشیدن به اشتیاق به حضورِ دیگران به منزلهی یک خطای مابعدالطبیعی مهمل است.
تماس و زمان، که دو امر تولیدناپذیری هستند که با دیگران سهیم میشویم، تنها ضمانتکنندگانِ صداقتِ ما هستند. . . . هیچ حرفهی عاشقی به اندازهی یک وفاداری و صداقت مادامالعمر قانعکننده نیست. اینکه توانایی ارتباطی ما محدود است حقیقتی جامعهشناختی است؛ اما یک فاجعه نیز هست. عشق واقعی – در میان آدمیانِ فانی – از منظر ارتباطی با کوچکی و جزیی بودنش آشکار میشود: عشق در منظرِ عموم رژه نمیرود و خود را در باغهای آدونیس تلف نمیکند. نشانِ یک پیام صمیمی اختصاصی بودن خطابِ آن است. (پس چرا وقتی که کسی بیوفایی میکند و اعتماد را زیر پا میگذارد، احساس مغبون شدن و شکست به ما دست میدهد؟) چیزی به نام صمیمیت مساوی برای همگان وجود ندارد. . . در عشق، به قول کییرکهگور، جزء مهمتر از کل است. تناقض عشق این است که یک همسایهی محتاج ادعای قویتری بر وجدانِ شما دارد تا تمام یتیمانِ جهان . . . عمیقترین تعلیمات اخلاقی عشق را به طور یکسان برای تمامِ آدمیان تجویز میکنند، و باز هم زمان مجال صمیمیت راستین و غمخواری را تنها برای افراد معدودی از ساکنان این سیاره فراهم میکند. . . »
John Durham Peters
مطلب مرتبطی یافت نشد.