رشک برم کاش قبا بودمی / چون که در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم تو را / بی منِ بیچاره کجا بودهای
این کارِ جانِ جهان شجریان باعث آشنایی نزدیک من و مشکاتیان شد. زمانی که این را گوش میدادم هنوز شاگردِ مدرسه بودم. گمان هم نمیکردم که روزی من و پرویز کنار هم نشسته باشیم و از عادیترین مسایل زندگی سخن بگوییم. اینکه چه شد و چه سخنها رفت، حکایت دیگری است. باری سالهایی که رفت و گذشت مرا با لایهی درون و برونِ پارهای از هنرمندان وطن عمیقاً آشنا کرد! این ساختار را منصفانه باید دید. هم از درون و هم از برون و باید دانست که در این سالها چه ستم و جفایی بر سر فرهنگ و هنرِ این دیار رفته است.
مطلب مرتبطی یافت نشد.