آغاز؟ از کجا؟
پریشب توی قطار بالاخره این مقالهی مرتضی مردیها رو که توی مجلهی آفتاب چاپ شده خوندم: از کجا آغاز کنیم؟ مقالهی بسیار تأملبرانگیز و جالبیه. بهنود هم توی صفحهاش یه اشارهای به این کرده. تغییر زاویهی دیدش کلی صورت مسألهها رو عوض میکنه. آدم وقتی مطلبو میخونه بعضی وقتا این حس بهش دست میده که نویسنده داره آمریکا و سیاستاشو تطهیر یا توجیه میکنه. ولی از انصاف نباید گذشت که خیلی از مطالبش به حق و به جاست. صرفنظر از بعضی نکاتی که من هم روش بحث دارم، عمدهی مطلب خیلی واقعبینانه نوشته شده. تا حالا هیچکس اینجوری گریبانِ خودی رو نگرفته بود بهشون بگه بابا شما هم همچین موجوداتِ مقدس و مطهری نبودین که. شماها هم که اگه دستتون میرسید غارت میکردین و کشتار و خیلی هم بدتر از آمریکا این کارو میکردین. جدّاً بیاین این تئوری رو بررسی کنین که ماها، نه ببخشین حکومتِ عراق یا ایران یا طالبان اگه مثلاً مث آمریکا و انگلیس تکنولوژی هستهای میداشتن چه کار میکردن؟ چه تضمینی وجود داشت که فردا دنیا رو به خاطر ایدئولوژیهای جزمیشون به خاک و خون نکشن؟ توی این مطلب مرتضی مردیها، نکتهی جالبی دربارهی ژاپن دیدم که تا به حال اصلاً اون طرف ماجرای هیروشیما و ناکازاکی به گوشم هم نخورده بود. مردم ممکلت ما هم که اصولاً به جای تحقیق، دربست حرفی رو که میشنون، قبول میکنن. برین اصلِ مطلبو بخونین، خیلی مطلب جالبیه.
جوکِ روز
در ادامهی مطلب بالا حرفهای حسین شریعتمداری در پاسخ به آقای رفسنجانی خوندنیه. همهی اینا رو بذارین کنار هم ببینین به کجا میرسین:
«صرفنظر از مصاحبه یادشده و گرایش احتمالی آقای هاشمی باید گفت که: اطاعت و پیروی از نظر رهبرمعظم انقلاب درباره خط قرمز بودن رابطه با آمریکا، اولاً، به دلیل آنکه ایشان ولی امر مسلمین است، یک وظیفه دینی است، ثانیاً، به خاطر جایگاه ایشان در قانون اساسی، یک وظیفه مسلم قانونی است و ثالثاً، به علت انطباق اثبات شده آن با شواهد و اسناد بیرونی و رخدادهای کنونی، یک نظر علمی و حکیمانه است و هیچکس در هیچجایگاه و مقامی حق ندارد این نظر مسلم دینی، قانونی و علمی را نادیده بگیرد و مردم مسلمان و پاکباخته این مرزوبوم را در چنگال آمریکای وحشی و خونریز اسیر کند،…»
مطلب مرتبطی یافت نشد.