خوب. یک نفر گفته بود تا عکس ایفل را نگذارید قبول نیست. ایفل را امشب رفتیم و دیدیم و تازه عکس هم گرفتیم توی آن تاریکی. یک ایرانی با حال، که خودش وبلاگنویس نیست، اما خویشاوندانش هستند، کلی تحویلمان گرفت و نصفهشبی آمد و ما را در سن میشل و بیر-حکیم (!) گرداند. دماش گرم. امیدوارم نصفهشبی به خانهاش رسیده باشد و گرنه ایل و تبارش پدرمان را در میآورند!!
عکس خواسته بودید، این هم عکسهای لوور و نوتردام و همین دیگر!
بقیهی جاهای پاریس پیشکش تا فرداشب اگر به خواست خدا زنده بودیم. یادم رفت بگویم این دفانس عجب جای محشری است. دهانمان از حیرت باز ماند. لندن خودش را بکشد چنین جایی ندارد و نمیتواند بسازد. ورودی مترویاش ما را حسابی متحیر ساخت. خیلی عجیب و غریب بود (بعداً توضیح میدهم)، اما مردهشور بقیهی متروی پاریس را ببرند. متروی لندن با آن وضع بی در و پیکرش از این بهتر بود.
مطلب مرتبطی یافت نشد.