خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران!
۱. میگویند روزی بنجامین فرانکلین، از دوستان نزدیک تام پین، به او گفت: «هر کجا آزادی هست، وطن من است». تام پین در جواب میگوید: «هر کجا آزادی نباشد، وطن من است». شهروندی برای او به معنای الغای جهانی استبداد و بیعدالتی بود: «وقتی بتوانی درکشوری بگویی که: «فقرای من خوشبخت و راضی هستند؛ نادانی و پریشانی در میان آنها نیست؛ زندانهای من خالی از زندانیاند، خیابانها گدا ندارند؛ کهنسالان بر سر کار نیستند، مالیاتها ظالمانه نیست؛ دنیای منطقی و عقلی دوستِ من است چون من دوستِ سعادت و خوشبختیام»، وقتی این حرف را بشود گفت، آن وقت است که آن کشور میتواند به قانون اساسی و دولتِ خودش ببالد».
بر گرفته از درآمد کتاب «تام پین: یک زندگی سیاسی» نوشتهی جان کین
۲. این ابیات مثنوی حضرت مولانا هم سخت به کار این ایام میآیند:
کندهای را لوطیی در خانه برد
سرنگون افکندش و در وی فشرد
بر میانش خنجری دید آن لعین
پس بگفتش بر میانت چیست این
گفت آنک با من ار یک بدمنش
بد بیندیشد بدرم اشکمش
گفت لوطی حمد لله را که من
بد نه اندیشیدهام با تو به فن
چون که مردی نیست خنجرها چه سود
چون نباشد دل ندارد سود خود
از علی میراث داری ذوالفقار
بازوی شیر خدا هستت بیار
گر فسونی یاد داری از مسیح
کو لب و دندان عیسی ای قبیح
کشتیی سازی ز توزیع و فتوح
کو یکی ملاح کشتی همچو نوح
بت شکستی گیرم ابراهیموار
کو بت تن را فدی کردن به نار
گر دلیلات هست اندر فعل آر
تیغ چوبین را بدان کن ذوالفقار
مطلب مرتبطی یافت نشد.