امروز در حین کار داشتم قطعات «گنج سوخته» را گوش میدادم که به همت «واحه» و امیر حسین سام به دستم رسیده است. یک تصنیف از تاج اصفهانی و دو تصنیف از مرحوم رضوی سروستانی روز مرا ساختند. این بیماری لجوج حال و روزی برایام نگذاشته است و این کارهای متعدد نفس آدم را میبرد. همین نغمههای کهن است که شب و روز مرا میسازد و باز میکشاندم تا نفس به نفس پیوند بزنم که:
هر که جوینده، باشد یابنده
دل دارد زنده، بس کن آه و فغان!
این تصنیف «صبحدم» مرحوم تاج را گوش بدهید و «با من صنما» و «مبر از یاد مرا» از رضوی سروستانی را. شاید شما هم چون من لذتی بردید و روزی روزتان حاصل شد.
پ.ن. این هم «باز آمدم» هنگامهی اخوان.
مطلب مرتبطی یافت نشد.