آقای علوی نوشتهاند:
«دوست گرامی آقای داریوش محمد پور،
با درود فراوان
مقاله آقای ابوالقاسم فنایی در یک وبلاگ چاپ شده و مخاطبان خودش را نیز حتما پوشش داده است. مفید نیست که فقط سایت زمانه محل بازتاب نظریات دینی مختلف و واکنش های متقابل باشد.
علاوه بر این، سایت زمانه تا کنون بخش قابل توجهی از فضای خود را به مباحث دینی اختصاص داده و البته باز هم خواهد داد (از جمله علاوه بر مطالب آقایان گنجی و مهاجرانی، گفتگوهایی که توسط آقایان اردوان روزبه و سراج میردامادی تهیه شده و می شود)، اما اختصاص حجمی بیش از این با توجه به اینکه زمانه باید محل بازتاب آرا و عقاید بسیار متنوع و در حد جذب مخاطب باشد، عملا امکان پذیر نیست. منتقدان نظر آقای گنجی یا هر نویسنده دیگری می توانند برای مطالب درج شده کامنت همراه با لینک مطلب خود را بگذارند، تا پس از بررسی دبیر سایت درج شود. بدیهی است که در فرصت های مقتضی دیگر، سایت زمانه می تواند مطالبی را که برای اولین بار برای نشر به زمانه سپرده می شود، بازتاب دهد.
با سپاس از شما
علوی»
(تأکیدها از من است)
پاسخ من این بود:
« آقای علوی عزیز،
ممنون از پاسختان. من توجهتان را جلب میکنم به همین دو جملهی خودتان و سابقهی نشر «مباحث دینی» در زمانه (و همچنین مشخصاً «بازنشر» پاسخهای آقای مهاجرانی که به باور من نه پاسخ دقیقی با آقای گنجی بود و نه قوت استدلال آقای فنایی را دارد).
۱. «سایت زمانه تا کنون بخش قابل توجهی از فضای خود را به مباحث دینی اختصاص داده»
۲. «اختصاص حجمی بیش از این با توجه به اینکه زمانه باید محل بازتاب آرا و عقاید بسیار متنوع و در حد جذب مخاطب باشد، عملا امکان پذیر نیست».
اگر اجازه بفرمایید من عیناً پاسخ شما را… در ملکوت منتشر خواهم کرد. قطعاً توجه دارید که انتقاد جدی من از مشی زمانه هیچ ارتباطی به انتصاب شما به عنوان سردبیر زمانه ندارد و حتی در زمان مدیریت آقای جامی شدیدترین نقدها از جانب من متوجه زمانه بوده است (سابقهی نقدهای مرا از روز اول تأسیس زمانه در وبلاگام مشاهده کنید). پیشاپیش از خویشتنداری و شکیبایی شما در شنیدن و جدی گرفتن نقدها سپاسگزارم.
با مهر،
داریوش»
و اما نکاتی که میخواستم اضافه کنم اینهاست:
۱. نقد دکتر فنایی، به اعتقاد من، اولین نقد جدی، منسجم و حساب شدهای است که استدلالهای گنجی را به دقت میشکافد و مغالطههای فراوان رسوخ کرده در جایجای نوشتههای گنجی را بر آفتاب میافکند. هیچ کدام از نقدهای پیشین، به این دقت و عمق به نوشتهی گنجی نپرداخته بودند. نقد دکتر فنایی نقد اولین و آخرین نیست اما در زمرهی بهترین نقدهایی است که میشد بر گنجی نوشت. زمانه آشکارا از انتشار آن پرهیز میکند (در بهترین حالت فرض را بر این میگذارم که آقای علوی نقد را نخوانده است؛ اگر خوانده باشد که وضع بسیار بدتر از اینهاست).
۲. بر خلاف ادعای آقای علوی، و به گواهی اکثریت کسانی که دغدغهی مسایل دینی را دارند یا اساساً علاقهمند به طرح مباحث دینی هستند، رادیو زمانه محل نشر «مباحث دینی» نبوده است. اگر کسی نداند فکر میکند رادیو زمانه یک مجلهی جدی در عرصهی اندیشه و تفکر است که در آن اندیشهی دینی به معنای دقیق «نقد» میشود و دو سوی ذینفع ماجرا در آن حضوری جدی و قابل اعتنا دارند. واقعیت همواره غیر از این بوده است و به جز مواردی بسیار معدود، زمانه عرصهی تاختوتاز کسانی بوده است که یا انتقاد جدی به دین دارند و یا هنری جز ریشخندِ دین نداشتهاند. تنها اتفاقی که تا کنون افتاده این بوده است که تا به حال هرگز پیش نیامده بود که مطلبی از این جنس و نوع برای زمانه ارسال شود و با این پاسخ سریع و قطعی از سوی سردبیری زمانه مواجه شود. با نهایت احترام برای آقای علوی، یادداشتها و مطالب اردوان روزبه و سراج میردامادی را من از جنس نقد آقای فنایی نمیدانم (و در یک کلام این مطالب بیشتر به حوزهی سیاست اختصاص دارند نه حوزهی اندیشه؛ شرحاش را میگذارم برای وقت دیگر).
۳. آقای علوی میفرمایند این مطلب در یک وبلاگ نشر شده است! این از حیرتآورترین جملاتی است که میشد از زبان سردبیر رسانهای چون زمانه شنید. هیچ شکی نیست که زمانه دیگر شده است. زمانه دیگر، رسانهی وبلاگها نیست. زمانه از این پس قرار است از وبلاگها «سواری» بگیرد و وبلاگها را تنها زمانی پوشش دهد که در راستای «سیاست» باشند! من از پاسخ آقای علوی هیچ استنباطی جز این ندارم. (و البته این هم توجیهی است که «سردبیر» آزاد است که «هر کاری که خواست بکند»؛ بله البته، مالِ خودش است و قاعده و قانون بیرونی هم حکمفرما نیست ولی بعد آن رسانه میماند و قضاوتِ ما).
۴. آن «حجم»ای که آقای علوی از آن سخن میگوید عمدتاً اختصاص داشته است به حجم حمله، انتقاد و تازیانه به گردهی دین کشیدن. من به این البته هیچ اعتراضی ندارم. «دین» با همین تازیانه خوردنها و نقد دیدنهاست که صیقل میخورد، تراشیده میشود و گوهرش آشکارتر میشود. اما یک رسانه، با اختیار مشی و سیاستی جهتدار، به خوبی میتواند تکلیفاش را روشن کند. نه، این رسانه، رسانهای کثرتگرا نیست. این رسانه هر گونه نقل و ذکر بحثی از دین را که به نحوی بخواهد چهرهای موجه، معقول و پذیرفتنی از دین عرضه کند، به سود جمهوری اسلامی ایران و به زیان سیاستهای اپوزیسیونی میبیند و البته سودی در این کار نیست. پس چه بهتر که همان سیاست پیشین و نشر مقالات آشفته، گزنده و بیمنطق اکبر گنجی ادامه پیدا کند! تمام نقدِ ما به زمانه از روز اول و همهی انتقاد من به مهدی جامی در زمان مدیریتاش نبودن تعادل در بخش اندیشه بوده است. و پاسخ مهدی جامی همیشه این بود که خوب دیگران، یعنی آن طیف مقابل هم بنویسند، ما منتشر میکنیم. مهدی جامی همواره میگفت که هیچ محظور و مانعی در نشر و بازنشر نقد مطالب منتشر شده در زمانه نیست. اما گویا «کشتیبان را سیاستی دگر آمد»! دیگر حتی آن احساس اطمینان شفاهی هم رخت بر بسته است! بد نیست خوانندگان سایت زمانه آماری بگیرند از این وبسایت و ببینید که این «بخش قابل توجه» از سایت زمانه که به «مباحث دینی» اختصاص داده شده است چقدر است. آمار که دروغ نمیگوید، میگوید؟
۵. ایشان میفرمایند: «با توجه به اینکه زمانه باید محل بازتاب آرا و عقاید بسیار متنوع و در حد جذب مخاطب باشد…». گمان نکنم در طول تاریخ زمانه، جملهای متناقضتر از این از ارباب زمانه صادر شده باشد. به هر جای این جمله که نگاه کنیم، یاد آن قصهی «خود پیداست از زانوی تو» میافتیم! کدام آرا و عقاید «بسیار متنوع»؟ با دعوت از چه کسی؟ با کدام داعیه؟ با چه حسنِ نیتی؟ با همین حسن نیت که اولین نقد جدی و سنجیده از مطالب گنجی را به صراحت نادیده میگیرد؟ نکند نشر مطالب گنجی فقط برای پزِ اهل مدارا بودن است و حتی همانها هم اگر در شرایط دیگری بود نشر نمیشد؟ نکند نشر نقد آقای مهاجرانی که اول بار در وبلاگِ خودِ ایشان آمده بود، از اساس خطا بوده؟ اگر خطا بوده است چرا آقای علوی به آن استناد میکند؟
۶. در بهترین حالت میتوان گمان کنم که آقای علوی این یادداشت را شتابزده نوشته است. امیدوارم چنین باشد و ایشان در پاسخشان تجدید نظر کنند. و امیدوارم در زمانه هنوز ذهنهای منصف، اندیشمند و آزادیخواهی باقی باشند که اندیشه را قربانی سیاست نخواهند.
مرتبط: «زمانه به کدام مردمان دهد زمام امور؟»
مطلب مرتبطی یافت نشد.