و اما اصلاحات دینی. اصلاح دینی یعنی چه؟ چه چیزی قرار است اصلاح بشود؟ دین؟ یا تفسیر دین؟ معنایاش این است که یک تفسیر درست از دین وجود داشته است و عدهای آمدهاند و آن تفسیر درست را تحریف کردهاند؟ معنایاش این است که در هر دورهای تفسیر تازهای پدید نمیآید و همیشه یک تفسیرِ درست وجود داشته است که برای همهی زمانها و مکانها صادق است و همه باید از آن تبعیت کنند؟ به این معنا، من اصلاحات دینی را درک نمیکنم. لابد اصلاح دینی معنای دیگری دارد. طبیعی است که افراد مختلف درکهای مختلفی از دین دارند. طبیعی است که در هر دورهای مردم نحوهی تفکر خاصی دارند. اگر قرار بود دین یک تفسیر درست و خالص در همهی زمانها داشته باشد، عالم انسانی به رکود کشیده میشد. دقت کنید که فرق است میان تأکید کردن به جنبههایی جهانشمول و فراگیر در اخلاق دین و اینکه بگویی مثلاً میخواهی دین را الآن اصلاح کنی. اصلاح یعنی اینکه یک جای کار به خطا رفته است. در حالی که اگر مسایل را در ظرف زمانی خودشان بسنجیم میبینیم که شاید بعضی چیزها، بعضی تفسیرها، یا تفسیرهایی ناگزیر بوده است یا اساساً در مخیلهی مفسر یا متکلم و فقیه نمیگنجیده است. در نتیجه به جای اینکه بگوییم ما قصد اصلاح دینی داریم، خیلی آسانتر میشود گفت ما دین را اینگونه میفهمیم و در این برداشت از دین هم محق هستیم و مجاز. رأی ما نیز مصاب است همچون رأی هر مفسر دیگری پیش از ما. به این معنا تعبیر «اصلاحات» با «کثرتگرایی» سازگاری ندارد.
پس میبیند که دعوا بر سر اصلاحات، اصلاحطلبی، مدعیان اصلاحطلبی، مخالفان اصلاحات یا هر چیز دیگری، بیشتر جنگ زرگری است و پوشاندن بعضی از چیزهای دیگر. و گر نه در کشور ما جناحبندیهای سنتی و نامگذاریهای متعارف سیاسی بیشتر به واقعیت نزدیک است تا برچسبهای اصلاحطلب و مخالف اصلاحطلبی. اینها اسم است و این اسمها خیلی وقتها باعث دادن نشانیهای غلط میشود. برای من نظام فقهیای که در ایران به طور جدی به کنترل خانواده فکر میکند و برای آن برنامهریزی میکند و حکومتی که موانع شرعی را برای تغییر جنسیت از میان بر میدارد، از خودش جسارت نشان داده است. و اینها خود نشان میدهد که ایران با تمام معضلات و پیچیدگیهایاش کشوری است با قابلیتهای بسیار بالا. به کشورهای اروپایی و آمریکایی نگاه کنید که حتی همین امروز هم مسیحیان با کنترل خانواده، سقط جنین، تغییر جنسیت و مسایل از این دست به مشکل بر میخورند.
آن قدر اینها را نشستهام و حلاجی کردهام که گاهی فکر میکنم دارم شدیداً نسبیگرا میشوم. ولی هر چه باشد فکر میکنم که تعبیر اصلاحات دینی و اساساً اصلاحات وام گرفته از زبان و ادبیات اروپاست و ما به ازای دقیقی در ایران ندارد. وقتی گفتی اصلاحات، بلافاصله باید بپرسی اصلاحِ چه؟ کجا به خطا رفتهاند که نباید میرفتند؟ کجا اتفاقی افتاده است که نباید میافتاده؟ اصلاحات، به نظر من، همان رتوریک «قرائت رحمانی» است. اصلاحات و بازی کردن با آن بیشتر مسکن است تا دارو. علاج درد نیست. اصلاحات، هر چه که باشد، فقط یک مسیر است، یک راه است که بعد از مدتی از موضوعیت میافتد. به اصلاحات دل نبندید. اصلاحات مرد. اصلاحات اساساً هیچ وقت به دنیا نیامده بود. اصلاحات وجود خارجی ندارد. آنچه اتفاق افتاد، چیز دیگری بود. باید دنبال اسم دیگری بگردیم برای آن پدیده.
مطلب مرتبطی یافت نشد.