دیروز تلویزیون داشت افاضات خانم هیلاری کلینتون را دربارهی ایران نشان میداد. دهانام باز ماند از این هم شتابزدگی و دستپاچگی در گفتار یکی مثل هیلاری. گمان میکردم او باهوشتر از این باشد که به این سادگی دستاش را رو کند یا همینجور بیهوا حرفی از دهاناش بپرد. هیلاری میگوید: «اگر من رییس جمهور باشم، به ایران حمله خواهیم کرد… ما میتوانیم آنها را به طور کامل نابود کنیم… این سخن هولناکی است، اما عدهای که ایران را میگردانند باید این را بفهمند، چون شاید این آنها را از انجام کاری بیباکانه، احمقانه و فاجعهبار باز دارد». و تمام اینها مبتنی بر این فرض است که ایران به اسراییل حمله کند. ببینید چقدر این فرض سخنان خشن و قلدرانهای را نتیجه داده است. اول باید فرض کنیم که ایران میخواهد به اسراییل حمله کند و برای این کار انگیزهای قوی داشته باشد. بحث این نیست که آیا ایران امکاناتاش را دارد به اسراییل حمله کند یا نه. بحث بر سر سیاست ایران است. حتی فرض داشتن بمب هستهای هم چنین نتیجهای را نمیدهد. این پارانویای آمریکایی، بهانهای شده است برای گفتن هر حرفی بدون سنجیدن جوانب آن. کلینتون فکر نکرده است که این به اصطلاح سخن «بازدارنده»ی او نه تنها کمکی به حل هیچ مشکلی نمیکند بلکه قضیه را از آنچه هست بغرنجتر میکند. اولاً که این چه منطقی است که اسراییل متحد ماست پس ما حق داریم هر کسی را که به متحد ما حمله کند «کاملاً نابود» کنیم. منطق را دوباره مرور کنید. ایران هم میتواند دقیقاً همین حرف را بزند و بگوید مثلاً فلان کشور متحد ماست و شما به آنها حمله میکنید پس ما هم شما را با خاک یکسان میکنیم. معنی حرف هیلاری این است که ما قدرتاش را داریم و همین قدرت است که این مشروعیت را به «هر» عمل ما میدهد. و گر نه منطق به قدر کافی مخدوش است. هر چقدر هم که عرف روابط بینالملل در میان کشورهای متحد معناهای روشنی داشته باشد، سایر قوانین بینالمللی این قدر بیمعنا نیستند که همه چیزشان را به همین سادگی بتوان در پرتو زور معنا کرد. پرسش فرضی و خیالی است، اما واکنش بسیار جدی و خشن است. خانم کلینتون! اگر هم تا امروز ایرانیای یافت میشد که شما را بر اوباما ترجیح میداد، امروز با این سخنان نسنجیده همانها را هم شاید از دست داده باشید. مسأله این نیست که چه کسانی بر ایران حکومت میکنند. اینها نباشند عدهای دیگر ممکن است باشند. اما آنها را «کاملاً نابود» میکنیم سخنی است خیلی درشت که معنایاش بسیار بالاتر از انتقاد از یک حاکمیت خاص یا یک دولت است. معنایاش به توبره کشیدن خاکِ یک کشور است. تهدید و قدارهکشی به قوارهی هیلاری کلینتون نمیخورْد. حالا میفهمیم که حتی از او هم بر میآید حرفهای نسنجیده و ابلهانه بزند. این چه منطق مزخرف و احمقانهای است که چون عدهای از یک حکومت خاص خوششان نمیآید و با آن مشکل دارند (به درست یا غلط) خود را مجاز میدانند هر حرف بیسر و ته و نامربوطی را بزنند؟ کارنامهی خود آمریکا در این مسایل کارنامهی درخشانی نیست. فرض کنید جای ایران و آمریکا عوض میشد. فرض کنید ایران ابرقدرت بود و آمریکا در جایگاه ایران. چه حسی به ما دست میداد اگر یک نامزد رییسجمهوری ایران چنین حرف چرندی میزد؟ قدارهکشی به هر بهانه و توجیهی که باشد، چهرهای خوب برای کسی که میخواهد رییس جمهور یک کشور شود نشان نمیدهد. این حرفها از دیپلماسی فاصلهی زیاد دارد.
این یاداشتهای مریم اقدمی را در زمانه بخوانید که بسیار خواندنی است: «خطاهای روزمره» (این لینک بخش چهارم آن است). بگردید و مصادیق این خطاهای روزمره را در حرفهای سیاستمداران داخلی و خارجی پیدا کنید!
مطلب مرتبطی یافت نشد.