یکی از وسوسههای سایبری من این است که گاهی که فرصتی پیدا میکنم، اسامی و کلماتی را که به نحوی به آنها سر و کار دارم، در گوگل جستوجو میکنم مبادا چیزی جایی نوشته شده باشد و من غافل مانده باشم. حاصل این جستوجوی آخر شبی تعطیلات کریسمس، روبرو شدن با «وبسایت سید احمد سام» بود. زیاد درد سر نمیدهم. این قدر میگویم که در این وبسایت لینکهای مجموعهی کامل «ماهنامهی ادبستان» و «فصلنامهی کرمان» را خواهید یافت. خاطرم هست که چند سال پیش به ایشان پیشنهاد آنلاین کردن ادبستان را دادم و قرار بود من و بانو هم قدمی برای آن برداریم (و صفحهای در ملکوت برای آن بگشاییم) که به دلایلی عملی نشد. اما آقای سام ظاهراً همتاش از ما بلندتر بوده و کار را به انجام رسانده. صفحات همه به صورت تصویر هستند، اما به هر حال برای آنها که به نسخهی کاغذی مجله دسترسی ندارند فرصتی است مغتنم. برای من همین کفایت که سالهایی از عمرم را به خواندن ادبستان پرداخته بودم (و آن موقع نه سید احمد سام را دیده بودم و نه میشناختمش) و حداقل موهبتی که خواندن این مجله برای من داشت، کشاندنِ من به وادی موسیقی ایرانی بود که به نوعی مرا وامدار این مجله و گردانندهاش میکند. در این وبسایت البته چیزهای دیگری هم مییابید، خودتان بروید به تفرج.
به اعتقاد من، یکی از ماندگارترین کارهایی که هر انسانی در زندگیاش میتواند بکند، خدمت به پیشبرد فرهنگ و ادب است. و همین دغدغه برای من مشوق ادامهی کار «حلقهی ملکوت» بوده است که فارغ از مرزبندیهای سیاسی و بدون هیچ حُبّ و بُغض و جهتگیری حکومتی (یا ضد حکومتی!) فضایی را برای پیشبرد فرهنگ فراهم کنم و از همه مهمتر بر خصلت متکثر بودن و غیر سیاسی بودن آن تأکید برود. شاید به زودی نوشتم که چرا حلقهی ملکوت، مجموعهای یکدست و همسو نیست که همه عقاید یکسان و مشابهی داشته باشند و اساساً این تکثر رنگ و طعم و بوی، برخاسته از تفکری خاص و زاییدهی یک نظام ارزشی و اخلاقی ویژه است که بحثاش عجالتاً بماند. نتیجه هر چه بوده است، داوری به عهدهی خوانندگان است. قدرتِ ما و همتِ ما همین اندازه بوده است و بس. این تکمضراب ظاهراً نامربوط را برای این آوردم که بر همین نکته تأکید کنم که مدیر ادبستان، چنین خدمتی کرده است و حاصلاش را در وبسایتاش میتوان دید. کاش ادبستان انتشارش متوقف نمیشد هرگز. به هر حال، یکی میرود و یکی میآید. اما آن مجموعه چیزی بود منحصر به فرد.
مطلب مرتبطی یافت نشد.