انبیا هادیان آزادیاند. انبیا معلمان حریتاند. حریت یعنی دریافتن مقامِ او. «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی المأویٰ». خوف از مقام او داشتن، یعنی آزاد بودن و فهم شأن حریت. حریت همعنان نهیب زدن بر نفس هم هست. نهی نفس از هوا، فقط پرهیز از غضب و شهوت نیست. یک بخش مهم و محوری نهی نفس از هوا، همین حریت داشتن است و تن نسپردن به ولایتِ هر کسی جز او. نمازی که نهی از فحشا و منکر میکند هم اشاره به همین معنا دارد: نماز راستین نمازِ احرار است، نه نماز بندگان. احرار و ابرار چنان عبادت میکنند که گویی او را میبینند و جز او را نمیبینند. این نماز است که ناهی فحشا و منکر است. اگر او را نبینی و اگر ملاقات او، درسآموز حریت نباشد، البته که تن به فحشا و منکرِ سر فرود آوردن در برابر جز او خواهی داد و متبخترانه نماز هم خواهی گزارد! وقتاش نیست که از خود بپرسیم که عبادتی که میکنیم و نمازی که میگزاریم چقدر موحدانه است؟ عبادتِ ما – با متعلق توحید – چقدر رهاییبخش است؟ آیا آزاد و آزاده هستیم؟
مطلب مرتبطی یافت نشد.