تعریف ما، یا تعریف خود این زیرزمینیها، از موسیقی زیرزمینی چیست؟ اصلاً چرا «زیرزمینی»؟ قاعدتاً مقصودشان این است که چون «روی زمین» نمیشود اجراش کرد، رفته است زیر زمین! اما مشکل کجاست؟ این موسیقی هیپهاپ کجایاش با ما، با من نمیخواند؟ چه بخشی از این موسیقی محل ایراد است؟
موسیقی ایران، موسیقی سنتی، موسیقی اصیل – هر چه میخواهید بنامیدش – تعریفاش نسبتاً روشن است و همه میدانند چیست. البته بر خلاف تصور عامیانه، چندان هم روزمینی نبوده و نیست. هنوز هم اهل موسیقی سنتی و اصیل ایرانی، در ایران دشواریها و تحقیرهای همیشگی را میبینند و وضعشان بهتر نیست. بهتر که چه عرض کنم، از خیلی از موسیقیهای غیر-سنتی و غیر-اصیل وضعشان بسی بدتر است!
موسیقی پاپ هم که تعریفاش روشن است. همه کسانی مثل ابی، داریوش، سیاوش قمیشی، گوگوش و خوانندگانی از این قبیل را میشناسند. خوانندگان لس آنجلسی هم که شهرتشان اظهر من الشمس است! ولی گویا موسیقی «ِزیرزمینی» این هم نیست! حتی به یک تعریف «گروه آریان» هم در همان طبقهی موسیقی پاپ قرار میگیرد و «زیرزمینی» نیست.
پس این موسیقی زیرزمینی را چه چیزی از بقیه متمایز میکند؟ نخست اینکه این موسیقی شباهت غریبی دارد به موسیقیهای هیپهاپ مدل غربیاش با این تفاوت که زبان و کلاماش فارسی است. اما بعد، این زبان و این کلام چه دارد؟ به گمان وجه برجستهاش فحش و ناسزاهای آب نکشیدهای است که در متن ضرباهنگ تکراری این موسیقیها مرتب به گوش میرسد (از رادیو زمانه کسی دوست دارد توضیح بدهد؟).
پس رسماً (یا به طور غیررسمی) سه دستهی متفاوت بالا تحت عنوان موسیقی به ما عرضه میشود. حال دردِ ما چیست؟ واقعاً کمبود ما چیست؟ این گروه اخیر چه اندازه از جمعیت ایران را به نمایش میگذارد؟ کدام بخش از فرهنگ درخشان ایرانی در محاق بوده است که اینها دارند صدایاش را بلند میکنند؟
واقعاً رسالت یک بنیاد فرهنگی (و از همین منظر رسانهای مثل رادیو زمانه) چیست؟ اصلاً رسالتی دارند؟ اولویتهای ما کدام است؟ ما چقدر برای موسیقی ایرانی کار کردهایم؟ هنوز هم بعد از ۲۵ سال در ایران وضع موسیقی سنتی ما نابسامان است و حتی کسی مثل شجریان برای کنسرتهایاش با مشکل مواجه میشود. مسأله این نیست که موسیقی ایرانی در بازار هست یا نه؟ مسأله این است که ما ایرانیها چقدر میشناسیماش و چقدر برایاش ارزش قایلیم. لطفاً نگویید که آن موسیقی امکان پخش و فروش ندارد و این دارد. مگر مشکل ما فقط فروش است؟ فکر کردهاید با فروش آثار موسیقی سنتی وضع موسیقی سنتی بهتر شده است؟
اما محل نزاع کجاست؟ آیا میگویم این موسیقی «هیپ هاپ» نباید باشد؟ حاشا و کلا! باشد! کی جلویاش را گرفته است؟ اما لطفاً این مزخرفات را به اسم فرهنگ و پسند جامعهی ایرانی به ما زورچپان نکنید! آدم احساس حماقت میکند. فکر میکنی یکی دارد آشکارا به شعورت توهین میکند. این تعبیر «موسیقی زیرزمینی» با اسم دهن پرکناش که صفت «موسیقی» را هم یدک میکشد، چیزی نموده میشود که اگر کسی نداند محتوایاش چیست، فکر میکند کشف عظیمی در فرهنگ ما صورت گرفته است! «زیرزمینی» میخواهید؟ تمام فرهنگ و هویت و اصالت و اندیشهی ما همین امروز زیر زمین دارد نفس میکشد! تمام اصالتهای ما، تمام جنبههای درخشان عقلانیت و معنویت ما از تیغ حماقت و جهالت حکومتها و رسانهها گوشهنشین هستند و عزلت پیشه کردهاند. اما این «موسیقی زیرزمینی» اصلاً زیرزمین نیست (حداقل رادیو زمانه دارد از «فوق» زمین، از زمین و هوا، منتشرش میکند!). لطفاً آنها که حساسیت فرهنگیشان هنوز کمی به جای خود باقی است، تکانی به خودشان بدهند. این موسیقیهای سرشار از دشنام و ناسزا را، که آدم وقتی میشنودشان روزش تیره و تباه میشود، بگذارید باشند. ولی لطفاً به نام ما این کارها را نکنید. به نام جوان ایرانی این حرفها را نزنید.
آدم چرا موسیقی گوش میدهد؟ برای آرامش؟ برای آسایش معنوی و روانی؟ برای لذت بردن؟ واقعاً منصفانه بیایید اغراض و غایات وجود چیزی به نام «موسیقی» را فهرست کنید. من وقتی این سر و صداهای گوشخراش کذایی را میشنوم، اعصابام پاک به هم میریزد. نه تنها به آرامشی نمیرسی، بلکه رسماً باید سر به دیوار بکوبی از شنیدن این همه مزخرف! مگر ما کمبود «فحش» داریم؟ آخر این چه ادبیاتی است؟ آی اهالی ادبیات! آی ادب خواندهها! آی دلسوزان فرهنگ! اینجا که رسید خوابتان برد؟
بنیاد میراث ایران همه که دستهگلی حسابی به آب داد با این کارش. آدم شرماش میآید هیأت و شمایل آن دخترکان را ببیند و بگوید اینها واقعاً ایرانی هستند! مشکل ما واقعاً کجاست؟ اینها هدفشان چیست؟ تئوری روشنفکرانه دارند؟ هدفشان اعتراض است؟ هیچ راه بهتری برای اعتراض نیست، بدون اینکه نام و حیثیت موسیقی را خدشهدار کنند؟ این چه هنری است که طوطیوار، بلکه میمونوار، دارند همان مدل غربی را تقلید میکنند – که در دلِ شرایط خاصی متولد شده است لابد – و این را به عنوان «ایرانی» به خوردِ ما میدهند؟ خلاقیتاش کدام است؟ نوآوریاش کجاست؟ نورانیت از آن میزاید یا ظلمت؟ چیز تازهای آیا به ما میافزاید؟
بهتر است قبل از اینکه حرفهای ناجورتر دیگری بزنم که به مذاق آقایان و خانمهای «زیرزمین» خوش نیاید، همینجا قلم را غلاف کنم! اما شما را به خدا، میپسندید که «چنین عزیز نگینی» آلودهی دشنام و ناسزا باشد؟
مطلب مرتبطی یافت نشد.