حجاب: مسأله‌ای اجتماعی در لباس شرع

طلبه‌ی بزرگوار وبلاگستان اخیراً مطلبی نوشته است (اندکی داغ!) درباره‌ی حجاب. امروز با استاد نازنینی توفیق صحبت افتاد و اشاره‌ی به ماجرای حجاب رفت. ایشان از آقای مطهری نقل می‌کرد که گفته بود ما در اسلام پیش از این چنین احکام سختگیرانه‌ای درباره‌ی پوشش و حجاب نداشته‌ایم و روحانیت ما عملاً بنای این رفتار را از زمان رضا خان به بعد نهاده است و گرنه در فقه ما نیز این سخت‌گیری‌ها به این شکل وجود نداشته است. من به جزییات روایت کار ندارم. نکته‌ی مندرج در این سخن از خود آن مهم‌تر است و این ماجرا را می‌توان از دید جامعه‌شناختی لحاظ کرد.

به همان اندازه که این احکام سخت‌گیرانه در واکنش به عمل سیاسی یک حاکم به لایه‌های مختلف جامعه سرایت می‌کند و حتی تفکر فقهی علمای دینی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، می‌توان گفت که عکس آن نیز صادق است. آشکارا می‌توان صدق این مدعا را در آن‌چه امروز در کشور ما در باب حجاب رخ می‌دهد دید. یعنی عملاً باز به واکنشی شدید رسیده‌ایم در برابر اجبار و اضطرار. وقتی یک «انتخاب» اجتماعی را به یک «تکلیف» تغییرناپذیر شرعی تقلیل می‌دهیم، نتیجه همین می‌شود که امروز به آن دست به گریبان هستند. از آن طرف هم وقتی حاکمیت سیاسی رضاخان «انتخاب» اجتماعیِ پوشش را به «قانون» لایتغیری فرو می‌کاهد نتیجه باز همان است. شباهت‌های دیگر این دو مقایسه را البته می‌توان به تفصیل بازخوانی کرد. اما نکته‌ی اساسی این است که حجاب بسی بیش از این‌که حکم شریعت باشد، متأثر است از آداب و رسوم جامعه‌ای که مردم در آن زندگی می‌کنند و «حجاب» در کشور ما چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، سخت گره خورده است به سیاست. باشد که روزی روزگاری به حجاب فارغ از سیاست و بی سیاست شدن برسیم!

مطالب مرتبط:
اهل کتاب، حجاب و حیوانات (یاسر میردامادی)
پوشش زنان نامسلمان (علیرضا مازاریان)
در مورد حجاب (احمد قابل)
تصویر شریعت در قابی از عقل، بر دیوار زمان؟ (ملکوت)
پ.ن. متن مقاله‌ی احمد قابل را اگر بخوانید، می‌بینید با تکیه بر مستندات فقهی، بنا بر همان شریعت و همان فقه که برخی امروز دلایل وجوب حجاب (به معنای حکومتی‌ امروزی‌اش) را از آن استخراج کرده‌اند، به نتیجه‌ی «عدم وجوب پوشش سر و گردن» رسیده است! جالب‌تر بررسی آیات قرآن مربوط به حجاب است که هیچ تهدید و توعیدی در آن‌ها نیست.

بایگانی