از زمان انتشار نخستین مطلب احمد قابل مدتی گذشته است و سخنان او با واکنشهای مختلفی رو به رو شده است. پیش از هر چیز باید این نکته را یاد کرد که سعی قابل در طرح این مسایل مشکور است ولو از نظر من ایراد و خللهای روششناسانه در کار او فراوان باشد. نفس پرداختن به موضوع کارکردهای فقه در زمانهی ما مسألهای است که با هر نتیجهای که داشته باشد، برای تحولات تاریخ فقه شیعه ارزشمند است.
سلسلهی نقدهای خود را پیشتر نوشتهام و بعد از آن هم نقد تند مهدی خلجی را در ملکوت آوردم. جدای بند آخر نوشتهی خلجی که از نگاه من، حداقل بسیار گزنده بود، با کلیت سخن او و روش خدشهی خلجی بر سخنان قابل موافقام. کاش مجالی باشد تا به دور از حب و بغض یا رنجشهای گاه و بیگاه بتوانیم بدون هیچ اعمال نظری، به اندیشهی یک متفکر بپردازیم و اگر خللی در روش یا محتوای فکری میبینیم بی هیچ محابا یا جانبداری همان اندیشه را هدف بگیریم و از پرداختن به شخصیت فرد پرهیز کنیم.
باری، یکی دو نکتهی مختصر را میافزایم و در بستر همان بحث پیشین، سؤالی را برای قابل طرح خواهم کرد تا از سر فرصت و تأمل به آن بپردازد. پیش از طرح سؤال، نکتهای را میگویم که از دید من ایراد و نقص بزرگ مدعای «شریعت عقلانی» قابل است. برای آن نتایج خرد و جزیی که قابل گرفته است، نیازی به تدوین و تبویب دستگاهی پیچیده و به تعبیر خود او مقدم گرفتن عقلانیت بر شریعت نبود. اگر کسی چنان ادعای فربه و پر اقتضایی را در باب نسبت عقل و شرع مطرح میکند، انتظار میرود پرسشهای بسیار جدیتری را طرح کند تا اینکه مثلاً به احکامی در باب حجاب یا نجس بودن الکل بپردازد. آدمی وقتی به وضعیت کلی فقه نگاه میکند احساس میکند با نظامی بسیار پیچیده رو به روست که حاصل و دستاوردهای آن چیزهای خرد و جزیی و پیش پا افتاده هستند. انگار در میانهی کویری کوهی از ماشینآلات بر پا کرده باشید تا نهایتاً به دو سه قطره آب برسید.
از این نکته که بگذریم، به اعتقاد من باید قابل به روشنی معین کند که عقل در چه حوزههایی مجال سخن گفتن ندارد و مدعیات عقل در چه زمینههایی، برای یک نفر متدین یا مؤمن به ادیان الهی و پیامبران، پذیرفتنی نیست. وقتی حوزهی ندانستیهای عقل روشن باشد و بدانیم که چه چیزهایی را از عقل نمیتوان توقع داشت، به روشنی به گسترهی ابراز وجود عقل میرسیم و حاجت به تفاسیر متکلف و مغلق از دین نخواهد بود. از این گذشته، باید قابل روشن کند که این عقل را آیا در حوزهی عبادیات جاری میکند یا در عرصهی معاملات؟ به عنوان نمونهای روشن که قاعدتاً قابل باید بتواند در حوزهی نظر خود به آن پاسخ دهد، اگر به موضوع خمس و زکات بپردازیم با مشکلاتی جدی رو به رو میشویم. در احکام فقهی شیعیان برای پرداخت خمس و زکات، مواردی داریم که در روزگار فعلی به کلی از موضوعیت افتادهاند از قبیل اینکه سادات در زمانهی ما قاعدتاً دیگر نمیتوانند بهرهای از آن وجوهات شرعیه ببرند. فراوانی سادات قلابی و حتی سادات اهل سنت مشکلات بزرگی را برای این نوع احکام به وجود میآورد. دیگر اینکه پس از انقلاب، زکات عملاً مالیات حکومت اسلامی در نظر گرفته شد و اگر از دید کسی مثل غزالی، هدف و غرض زکات، زدودن حب مال باشد، دیگر این هدف در حکومت اسلامی بالمره منتفی و بلاموضوع است چون دیگر مهم نیست که شما چه نیتی دارید و آیا میخواهد حب مال از دل برون کنید یا نه. چه شما بخواهید یا نخواهید، حکومت این مالیات را از شما میستاند و تکلیفاش را هم در حوزهی شریعت برای شما روشن کرده است. این از پرسشی که عجالتاً برای قابل دارم، یعنی اولاً تکلیف معاملات و عبادیات در این بحث چیست؟ چه چیزهایی را، در بستر این بحث، در زمرهی عبادیات میداند و چه چیزهایی را در شمار معاملات؟ آیا خمس و زکات در شمار معاملات هستند یا عبادیات؟ چگونه میتوان موضوعاتی را در حوزهی عبادیات، که چه بسا صرفاً به رابطهی بنده و خداوند باز میگردد، به این راحتی مشمول قواعد «شریعت عقلانی» قابل کرد؟
نکتهی دیگری که در خلال این بحثها مغفول افتاده است و گمان میکنم خلجی در یادداشتاش به آن اشاره داشت، این است که قابل علی رغم ادعای عقلانی بودن نقطهی شروعاش، بسیار متکی به منقولات است و شأن عقلانیت را چنان که مدعی است رعایت نمیکند. در دو یادداشت تازهای که در پاسخ به برخی نقدها هم نوشته است، باز غلبهی منقولات بر معقولات بیشتر است. صریحتر اگر بگویم، ایراد عمدهی رویکرد قابل به ماجرا این است که با موضوع دروندینی برخورد میکند. این نحوهی پرداختن به موضوع، به اعتقاد من، راهی به دهی نمیبرد و تنها چرخیدن در دور باطل است. متینترین راه پرداختن به این مسایل، رهیافتی بروندینی است، یعنی همان کاری که ارکون و سروش انجام دادهاند. قابل در نگاه بروندینیاش ضعف آشکاری دارد که اگر بخواهد سخنانی مستند، متین و منسجم بگوید، باید این نقیصهی عمده را جبران کند. با رویکرد فعلی، منتهای کار قابل تکرار سخنان پیشینیان است و متأسفانه، از نظر من چندان تأثیر مهمی نخواهد داشت. قابل باید این گام بزرگ را بردارد و نخست پرسشهای مهمتر و فربهتر را طرح کند و چهارچوب روش خود را منقحتر و دقیقتر سازد.
مطالب مرتبط:
حکم شرع، حکم کیمیا (سیبستان)
تصویر شریعتی در قابی از عقل
توضیحات احمد قابل دربارهی عقل و شرع: ۱ و ۲
نقد مهدی خلجی بر سخنان قابل
هراس از عقل (سیبستان)
قلمدونی قابل (سیبستان)
مطلب مرتبطی یافت نشد.