۶
مراقب انتشار نفرت باشیم
این روزها که جامعه شدیداً دچار تنش و چندپارگی است، خیلی مهم است مراقب انتشار نفرت و کینه باشیم. زمینهی بسیاری از این کینهها، سوءتفاهم است. ما وقتی چیزی مینویسم، به ویژه وقتی در فضای وبلاگی باشد (یا به طور مشخصتر، در فضاهای وب ۲، مثل توییتر، فرندفید، فیسبوک و گوگلریدر)، به نوشتههایمان سنجاق نیستیم. همهی کسانی که نوشتهها و یادداشتهای کوتاه و بلند ما را میخوانند، دوستِ ما نیستید یا ما را از نزدیک نمیشناسند. گاهی اوقات جملهای را که میگوییم وقتی شفاهی بیان میشود و لحن و آهنگِ کلامِ ما با آن همراه است، خیلی تفاوت دارد با دقیقاً همان جمله وقتی که روی کاغذ یا در فضای مجازی نوشته میشود. فضای مجازی بسیار تنگ و فریبنده است. این را قبول دارم که امکان ندارد جوری بنویسیم که مطلقاً هیچ کسی از آن برداشت نادرست نکند و دقیقاً همان چیزی را که ما در ذهن داریم بفهمد. چنین چیزی امکانناپذیر است (همچنان که چشم پوشیدن از کل فضای مجازی به دلیل همین معایباش هم دور از خرد است). اما میتوانیم اولاً احتمالاش را کمی کمتر کنیم؛ ثانیاً وقتی چیزی مینویسیم و میبینیم اسباب سوءتفاهم شده است، خوب است بلافاصله توضیح بدهیم و در رفع سوءتفاهم بکوشیم. تعلل کردن یا نادیده گرفتن این موارد، به آسانی باعث انتشار نفرت و دامن زدن به سوءتفاهم میشود. البته در این میان هم بدون شک هستند کسانی که شیطنت میکنند و بر سوءتفاهمها سوار میشوند و در دشمنسازی و افزودن به سوءظنها کوشش میکنند. ما همه در معرض سوءظن و سوءتفاهم هستیم. خیلی اوقات، حتی از سوی کسانی که دوست تلقیشان میکنیم، سخن حقی که در آن هیچ سوءنیتی نیست، چنان از موضع خودشان بیرون آورده میشود و آن اندازه نفرت و کینه و درشتی بر آن بسته میشود که اگر در زدودن ابهامهایاش کوشش نکنیم، آخر کار تبدیل میشود به کوهی از دشمنی و انزجار. این خطاها هم همیشه از کسانی سر نمیزند که به طور سنتی مشهورند به نفرتپراکنی و دامن زدن به سوءتفاهم (یا رونق دادن بازار بهتان و تهمت). این خطاها ممکن است حتی از کسانی سر بزند که ما دوست میدانیمشان و گمان میکنیم آنها نباید این کار را بکنند. ماجرا خیلی ساده است: فضای مجازی، دریایی است از سوءتفاهم. حتی اگر سوءنیتها را هم از فضا حذف کنیم، باز هم امکان سوءتفاهم به قوت خود باقی است. مراقب فربه شدن فضای کینه، دشمنی، سوءتفاهم و سوءظن باشیم. کمی مسؤولیت لازم دارد و البته کمی هم زحمت.
[تأملات] | کلیدواژهها:
با سلام
از نوشته تان لذت بردم
اما مظلوم نمایی برای رژیم شاه!
نقدی بر کلام جناب کروبی در کنگره حزب مردم سالاری
در وبلاگ بخوانید
سلام و عرض ارادت.
به نکته مهم و قابل تاملی اشاره کرده اید. اتفاقاً حالا که سالگرد انقلاب است،من نکته ای به ذهنم رسید که در تکمیل صحبت شما می نویسم. یکی از محاسن انقلاب ما این بود که خیلی ها جرات کردند بروند پشت تریبون و حرف بزنند و سخنور شوند اما درست در همین نقطه یک پارادوکس بدی هم پیش آمد و آن این بود که کم کم همه احساس کردند وقتی می رند پشت تریبون باید هر چه خواستند بگویند. اینان ذهن مردم را سطل هایی در نظر گرفتند که هر خورد و ریزی را باید در آن ریخت. به عبارت بهتر، متاسفانه ذهن مردم را با سطل زباله اشتباه کردند.و هیچ نیاندیشیدند که در دوره استقرار، بیشتر بیاندیشند و کمتر سخن گویند.
می بینی؟ بیشتر می گویند و کمتر تفکر می کنند.
نتیجه چه می شود؟
آنچه شما در این پست نوشتید.
ارادتمند
صحیح است
ایکاش همه مثل شمافکر می کردند
دیگر مداقب چه باشیم؟ چهطور مراقب باشیم؟! دارند اعدام میکنند آقای تحلیلگر.
—————————————
پیداست مطلب را درست نخواندهاید. یک بار دیگر بخوانید. امروز همهی مشکلات عالم و مسایل دنیای مجازی فقط به آن ماجرای اعدام بر نمیگردد.
د. م.
موافقم…
در فضای مجازی ممکن است منیت یک آدم کاملا وارونه جلوه دهد…
کاملاً موافقم..