این روزها که جامعه شدیداً دچار تنش و چندپارگی است، خیلی مهم است مراقب انتشار نفرت و کینه باشیم. زمینهی بسیاری از این کینهها، سوءتفاهم است. ما وقتی چیزی مینویسم، به ویژه وقتی در فضای وبلاگی باشد (یا به طور مشخصتر، در فضاهای وب ۲، مثل توییتر، فرندفید، فیسبوک و گوگلریدر)، به نوشتههایمان سنجاق نیستیم. همهی کسانی که نوشتهها و یادداشتهای کوتاه و بلند ما را میخوانند، دوستِ ما نیستید یا ما را از نزدیک نمیشناسند. گاهی اوقات جملهای را که میگوییم وقتی شفاهی بیان میشود و لحن و آهنگِ کلامِ ما با آن همراه است، خیلی تفاوت دارد با دقیقاً همان جمله وقتی که روی کاغذ یا در فضای مجازی نوشته میشود. فضای مجازی بسیار تنگ و فریبنده است. این را قبول دارم که امکان ندارد جوری بنویسیم که مطلقاً هیچ کسی از آن برداشت نادرست نکند و دقیقاً همان چیزی را که ما در ذهن داریم بفهمد. چنین چیزی امکانناپذیر است (همچنان که چشم پوشیدن از کل فضای مجازی به دلیل همین معایباش هم دور از خرد است). اما میتوانیم اولاً احتمالاش را کمی کمتر کنیم؛ ثانیاً وقتی چیزی مینویسیم و میبینیم اسباب سوءتفاهم شده است، خوب است بلافاصله توضیح بدهیم و در رفع سوءتفاهم بکوشیم. تعلل کردن یا نادیده گرفتن این موارد، به آسانی باعث انتشار نفرت و دامن زدن به سوءتفاهم میشود. البته در این میان هم بدون شک هستند کسانی که شیطنت میکنند و بر سوءتفاهمها سوار میشوند و در دشمنسازی و افزودن به سوءظنها کوشش میکنند. ما همه در معرض سوءظن و سوءتفاهم هستیم. خیلی اوقات، حتی از سوی کسانی که دوست تلقیشان میکنیم، سخن حقی که در آن هیچ سوءنیتی نیست، چنان از موضع خودشان بیرون آورده میشود و آن اندازه نفرت و کینه و درشتی بر آن بسته میشود که اگر در زدودن ابهامهایاش کوشش نکنیم، آخر کار تبدیل میشود به کوهی از دشمنی و انزجار. این خطاها هم همیشه از کسانی سر نمیزند که به طور سنتی مشهورند به نفرتپراکنی و دامن زدن به سوءتفاهم (یا رونق دادن بازار بهتان و تهمت). این خطاها ممکن است حتی از کسانی سر بزند که ما دوست میدانیمشان و گمان میکنیم آنها نباید این کار را بکنند. ماجرا خیلی ساده است: فضای مجازی، دریایی است از سوءتفاهم. حتی اگر سوءنیتها را هم از فضا حذف کنیم، باز هم امکان سوءتفاهم به قوت خود باقی است. مراقب فربه شدن فضای کینه، دشمنی، سوءتفاهم و سوءظن باشیم. کمی مسؤولیت لازم دارد و البته کمی هم زحمت.
مطلب مرتبطی یافت نشد.