افشای دروغ و ریا تخریب نیست

این روزها مغالطه‌ای در زبان‌ها می‌چرخد و آن این است که این همه از کژروی‌ها و بدکنشی‌های احمدی‌نژاد گفتن، خود مصداقِ بی‌اخلاقی است (نامِ سیاسی این به اصطلاح بی‌اخلاقی، می‌شود «تخریب»!). مغالطه، سخنِ دروغِ راست‌نماست. راست‌نماست به خاطر این‌که هر کس خود را اخلاقی بداند، با گرفتنِ گریبان دولت نهم، به تردید می‌افتد که آیا کارش اخلاقی بوده است یا نه و چه بسا از روی احتیاط هم که شده، عقب‌نشینی کند از این موضع. اما دروغ است (و دروغی بی‌فروغ است) به دلایل زیر:

دروغ‌گویی، ریاکاری و دین‌فروشی دولت احمدی چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. این‌‌ها همان‌هاست که این مجموعه خود را بدان مفتخر می‌داند. معمولاً کسی که لغزشی دارد و خطایی مرتکب می‌شود، اگر هنوز اندکی شرم در او باقی باشد، آن‌ها را پنهان می‌کند. ولی این نادره‌گان دوران، در روز روشن دروغ می‌گویند، با وقاحت ریا می‌ورزند و لقمه‌ی شبهه می‌خورند (همان ارقام مفقود شده‌ای که هنوز هیچ‌کس توضیحی درباره‌اش نمی‌دهد، «لقمه‌ی شبهه» است اگر برای کسی در شبهه بودن‌اش هنوز شبهه‌ای هست!). هیچ احساس خجلتی هم در آن‌ها نیست. اگر قرار باشد کسی هم گریبانِ صاحب قدرت را نچسبد، این چه مسلمانی است و این چه امر به معروف و نهی از منکری است؟

یک قلم از دروغ‌های آشکار محمود احمدی‌نژاد (و این فقط یک قلم است از بی‌شمار دروغِ نهادینه)، همان قصه‌ی هاله‌ی نور بود که فیلم‌اش موجود است در وب و همان‌جاست که آیت‌الله جوادی آملی به او می‌گوید دروغ نگویید (آخر آدم به کسی که شهره است به راست‌گویی و صداقت که اندرز نمی‌دهد: «دروغ نگویید!»). و باز هم فیلم از او موجود است در انکارِ صریح همین سخنان. دین‌ورزی «به تسبیح و سجاده و دلق نیست». خدمتِ به خلق هم با «نمایش خدمت» و خدمت یک دو روزه از جیب دگران، خدمت نیست. وقتی رییس دولت می‌گوید توسعه فاقد بار ارزشی و انسانی است، نیازی نیست کسی به او توضیح بدهد که توسعه یعنی آبادانی کشور، یعنی فراهم کردن رفاه پایدار برای ملت، یعنی کشورداری اخلاقی؛ او تصمیم خودش را برای شلختگی در برنامه‌ریزی گرفته است (این همان رییس دولتی است که تمام بودجه‌اش در یک دفترچه‌ی کوچک جا می‌شود). این‌ها البته مسأله‌ی فهم است و نعل وارونه زدن؛ حکایت بی‌اخلاقی‌ها و دروغ‌گویی‌های دولت نهم و یاران‌اش نیست. بی‌اخلاقی، یعنی رسوایی کردان و وقاحت دفاع از او. علما، برای پیشوایان جامعه‌ی مسلمانان شرایطی قایل‌اند و اهم آن البته عدالت است. هر چیزی که پیشوای سیاسی جامعه را از عدالت ساقط کند، او را از پیشوایی هم می‌اندازد. اصرار کردن بر رسوایی کسی مثل کردان برای ساقط کردن احمدی‌نژاد از عدالت کافی نبود؟

افشای بی‌اخلاقی ریاکاران و دروغ‌گویان مصداق اشاعه‌ی فحشا نیست. اگر کسی نباشد که خرقه‌ی تزویر این‌ها را بدرد، پس فرق خیر و شر و راست و دروغ کجا معلوم می‌شود؟ اگر هنوز وجدان اخلاقی جامعه از این دروغ‌های آشکار گزیده می‌شود و رعشه بر وجود مسلمانی می‌افتد، شاید امیدی به آینده‌ی جامعه باشد. اگر جامعه‌ی ما به دروغ و ریا واکنش نشان نمی‌دهد و نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت است، تکلیف روشن است. جای بحثی نیست دیگر.

ایران، انگلیس نیست. اما این‌جا چیزی هست که آن‌جا نیست. هر کس شش ماه این‌جا زندگی کند و مرتب تلویزیون تماشا کند، خواهد دید که چگونه سیاست‌مداران را به سیخ و صلابه می‌کشند و حتی اگر به قدر ۱۰ پوند از اموال مالیات مردم (همان بیت‌المال خودمان) برای امور شخصی‌شان خرج کنند، اگر از مقام‌شان عزل نشوند (یا خودشان بلافاصله استعفا ندهند)، دست کم رسماً کاغذ به دست در تلویزیون ظاهر می‌شوند و از ملت عذرخواهی می‌کنند؛ می‌گویند پول را بر می‌گردانند و دیگر هرگز از این کارها نمی‌کنند (نمونه‌اش کاری بوده که شوهر جکی اسمیت، وزیر کشور دولت براون کرده بود). چند هفته‌ای است همین ماجرا را بر سر نمایندگان حزب کارگر (در واقع بر سر دولت براون) دارند می‌آورند. حیف و میل‌های مالی در این کشور شوخی نیست. کمترین رقم تخلف می‌تواند باعث سقوط دولت شود. کوچک‌ترین دروغ و سوء استفاده ازاموال عمومی، در کمترین زمانی صدای رسانه‌های را بر سر آن‌ها بلند می‌کند. بالاترین مقام پلیس به خاطر تخلف زیردست‌اش یا اشتباه در تصمیم‌گیری از مقام‌اش برکنار می‌شود. این حساسیت‌ها به «اعتماد» مردم، اسم‌اش اخلاق هست یا نه؟ و این اندازه اخلاقی بودن، در کردار و گفتار کدام مسئول دولتی ما هست؟ نه؛ سخن گفتن از بی‌اخلاقی و بر آفتاب افکندن تخلف‌های دولت نهم، بی‌اخلاقی نیست. این قصه از من و شمای درویش بی‌قبا شروع نشده است. همان مجلسی که به وزرای این دولت رأی اعتماد داده است، قصه‌ی رسوایی این دولت را به بانگ بلند گفته است. پس این همه تعلل از چی‌ست؟ این همه خاموشی و چشم فروبستن بر آن همه دروغ چی‌ست؟

پ. ن. این هم شاهد مدعای بنده: آقای احمدی‌نژاد قصد دارد به «تخریب»ها پاسخ بدهد! آقا! شما لازم نیست پاسخ بدهید؛ کافی است حداقل در یکی دو مورد بیایید و عذرخواهی کنید (البته عذرخواهی در قاموس حضرت‌عالی معنی ندارد؛ چون همه‌ی کارهاتان درست است). فکر نمی‌کنید باید به خاطر تعلل و قصور و مشخصاً امتناع از عزل علی کردان (و حساسیت نشان ندادن به دروغ و تقلب)، باید عذرخواهی می‌کردید؟ گرفتیم که به «تخریب»ها پاسخ دادید، جواب دروغ‌ها و ریاکاری‌ها را چطور می‌دهید؟ جواب خدا را چطور؟! (البته ظاهراً خدای ما با خدای شما فرق دارد که لازم نیست به خاطر دروغ‌گویی و تظاهر به او جواب بدهید).

بایگانی